۳۲- باب فضل ضفعة المسلمين والفقراء والخاملين:
باب برتری ضعفای مسلمین و فقرا و اشخاص گمنام
قَالَ اللهُ تَعَالَی:
﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَكَ مَعَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَيۡنَاكَ عَنۡهُمۡ﴾[الكهف: ۲۸].
«(ای پیامبرص!) با کسانی باش که صبحگاهان و شامگاهان، خدای خود را میخوانند و عبادت میکنند (و تنها رضای) ذات او را میطلبند و چشمانت را از ایشان (بهسوی ثروتمندان و قدرتمندان متکبر، برای خواستن زینت زندگی دنیوی) برمگردان».
۱۶۹- وعن سهلِ بنِ سعدٍ الساعِدِی رضي اللَّه عنه قَالَ: مَرَّ رَجُلٌ عَلَى النَّبيِّ صلی الله علیه وسلم، فَقَالَ لرَجُلٍ عِنْدَهُ جَالِسٌ: «مَا رَأيُكَ في هَذَا؟»، فَقَالَ: رَجُلٌ مِنْ أشْرَافِ النَّاسِ، هَذَا واللهِ حَرِيٌّ إنْ خَطَبَ أنْ يُنْكَحَ، وَإنْ شَفَعَ أنْ يُشَفَّعَ. فَسَكَتَ رسولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم، ثُمَّ مَرَّ رَجُلٌ آخَرُ، فَقَالَ لَهُ رسولُ الله صلى الله عليه وسلم: «مَا رَأيُكَ في هَذَا؟» فَقَالَ: يَا رَسُولَ الله، هَذَا رَجُلٌ مِنْ فُقَراءِ المُسْلِمِينَ، هَذَا حَرِيٌّ إنْ خَطَبَ أنْ لا يُنْكَحَ، وَإنْ شَفَعَ أنْ لا يُشَفَّعَ، وَإنْ قَالَ أنْ لاَ يُسْمَعَ لِقَولِهِ. فَقَالَ رَسُول الله صلى الله عليه وسلم: «هَذَا خَيْرٌ مِنْ مِلْءِ الأَرْضِ مِثْلَ هَذَا». مُتَّفَقٌ عَلَيهِ .
۱۶۹. از سهل بن سعد ساعدیسروایت شده است که فرمود: مردی از کنار پیامبرصگذشت، پیامبر صخطاب به مردی که نزد او نشسته بود فرمودند: «نظر تو راجع به این مرد چیست؟» گفت: مردی از اشراف مردم است، به خدا سوگند این سزاوار است که اگر زنی را خواستگاری کرد، برای او نکاح شود و اگر شفاعتی کند مورد قبول واقع شود، و پیامبر صسکوت فرمود؛ سپس مردی دیگر عبور کرد، پیامبرصدوباره از او پرسید: «نظر تو در مورد این شخص چیست؟» گفت: ای رسول خدا! این مردی است از فقرای مسلمین و سزاوار این است که اگر خواستگار زنی شود برای او نکاح نگردد و اگر شفاعتی کند قبول نشود، و اگر چیزی گفت، به سخن او گوش ندهند، آنگاه پیامبر صفرمودند: «اگر به ظرفیت گستردهی زمین، مثل آن مرد دیگر وجود داشته باشد، این مرد از همهی آنان بهتر است» [۱۶۷].
۱۷۰- وعن أَبي سعيدٍ الخدري رضي اللَّه عنه عن النبي صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قال: «احْتجَّتِ الجنَّةُ والنَّارُ فقالت النَّارُ: فِيَّ الجبَّارُونَ والمُتَكَبِّرُونَ، وقَالتِ الْجَنَّةُ: فِيَّ ضُعفَاءُ النَّاسِ ومسَاكِينُهُم فَقَضَى اللَّهُ بَيْنَهُما: إِنَّكِ الْجنَّةُ رَحْمَتِي أَرْحَمُ بِكِ مَـنْ أَشَاءُ، وَإِنَّكِ النَّارُ عَذابِي أُعَذِّب بِكِ مَنْ أَشَاءُ، ولِكِلَيْكُمَا عَلَيَّ مِلْؤُها» رواه مسلم.
۱۷۰. از ابوسعید خدریسروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «بهشت و دوزخ با هم بگومگو کردند و دوزخ گفت: قدرتمندان و متکبران در من جای دارند و بهشت گفت: بیچارگان و مسکینان در من جای دارند؛ آنگاه خداوند میان آنها قضاوت نمود و فرمود: تو بهشتی، رحمت من هستی و به وسیلهی تو، به هرکس که بخواهم، رحم میکنم و تو دوزخی، عذاب من هستی و به وسیلهی تو، هرکس را که بخواهم، عذاب میدهم و پر شدن هر دوی شما بر عهدهی من است» [۱۶۸].
۱۷۱- وعن أبی هریرة رضی الله عنه قال: قال رسول اللَّه صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «رُبَّ أَشْعَثَ أغْبرَ مدْفُوعٍ بالأَبْوَابِ لَوْ أَقْسَمَ عَلَى اللَّهِ لأَبرَّهُ» رواه مسلم.
۱۷۱. از ابوهریرهسروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «چه بسا شخص ژولیده موی و غبارآلود و طرد شده بر درِ منازل هست که اگر خداوند را سوگند دهد، خداوند سوگندش را اجرا میفرماید» [۱۶۹]. (یعنی: هرگاه از روی طمع در کرم خداوندی سوگندی یاد کند، خداوند مطلوبش را به وی میدهد).
[۱۶۷] متفق علیه است؛ [خ (۵۰۹۱)] [مسلم، این حدیث را روایت نکرده است]. [۱۶۸] متفق علیه است؛ [(۲۸۴۶)]. [۱۶۹] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۶۲۲)].