۴۴- باب توقير العلماء والكابر وأهل الفضل وتقديمهم على غيرهم، ورفع مجالسهم، وإظهار مرتبتهم:
باب بزرگداشت علما و بزرگان اهل دین و برترشمردن آنان بر دیگران و بالابردن جایگاه و اظهار رتبهی ایشان
قَالَ اللهُ تَعَالَی:
﴿قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٩﴾[الزمر: ۹].
«(ای پیامبرص) بگو: آیا کسانى که معرفت و دانش دارند و کسانى که بىبهره از معرفت و دانشاند، یکسانند؟ فقط خردمندان متذکر مىشوند».
۲۲۸- وعن عبد اللَّه بن مسعودٍ رضي اللَّه عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لِيَلِنَي مِنْكُمْ أُولُوا الأَحْلامِ والنُّهَى، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ» ثَلاثاً «وإِيَّاكُمْ وهَيْشَاتِ الأَسْواقِ» رواه مسلم.
۲۲۸. و از عبدالله بن مسعودسروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «بالغان و کاملمردان و عالمان و خردمندان پشت سر من بایستند، سپس کسانی که از لحاظ رتبه، پشت سر آنها هستند و سپس کسانی دیگر قرار گیرند» و سه بار این را تکرار کرد و بعد فرمودند: «(در مسجد و نماز جماعت) از بینظمی و های و هوی بازارها بپرهیزید» [۲۲۵].
۲۲۹- وعن جابرٍ رضي اللَّهُ عنه أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ يَجْمَعُ بيْنَ الرَّجُلَيْنِ مِنْ قَتْلَى أُحُدٍ يَعْني في القَبْرِ، ثُمَّ يَقُولُ: «أَيُّهُما أَكْثَرُ أَخْذاً لِلْقُرْآنِ؟» فَإِذَا أُشِيرَ لَهُ إِلَى أَحَدِهِمَا قَدَّمَهُ في اللَّحْدِ. رواه البخاريُّ.
۳۵۲. و از جابرسروایت شده است که فرمود: پیامبر صدو نفر از شهدای «احد» را در یک قبر جمع و دفن میکرد و سپس میفرمودند: «کدام یک از آن دو بیشتر از قرآن بهره گرفته و عالمتر به آن بود؟» و هنگامی که به یکی از آنها اشاره میشد، او را در لحد در جلو قبر قرار میداد [۲۲۶].
۲۳۰- وعن سَهْلِ بن أبي حثْمة الأَنصاري رضي اللَّه عنه قال: انْطَلَقَ عبْدُ اللَّهِ بنُ سَهْلٍ وَمُحَيِّصَةُ ابْنُ مَسْعُودٍ إِلى خَيْبَرَ وَهِيَ يَوْمَئِذٍ صُلْحٌ، فَتَفَرَّقَا. فَأَتَى مُحَيِّصةُ إِلى عبدِ اللَّهِ بنِ سَهلٍ وهو يَتَشَحَّطُ في دَمِهِ قَتِيْلاً، فدفَنَهُ، ثمَّ قَدِمَ الْمَدِينَةَ فَانْطَلَقَ عَبْدُ الرحْمنِ بْنُ سَهْلٍ وَمُحَيِّصَةُ وَحُوِّيصةُ ابْنَا مسْعُودٍ إِلى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَذَهَب عَبْدُ الرَّحْمنِ يَتَكَلَّمُ فَقَالَ: «كَبِّرْ كَبِّرْ» وَهُوَ أَحْدَثُ القَوْمِ، فَسَكَت، فَتَكَلَّمَا فَقَالَ: «أَتَحْلِفُونَ وَتَسْتَحِقُّونَ قَاتِلَكُمْ؟» وَذَكَرَ تَمامَ الحدِيث. متفقٌ عليه.
۲۳۰. و از سهل بن ابی حثمه انصاریسروایت شده است که فرمود: «عبدالله بن سهل» و «محیصه بن مسعود» به «خیبر» رفتند و خیبر در آن روز در صلح بود، سپس از هم جدا شدند؛ (پس از مدتی) محیصه نزد عبدالله بن سهل آمد در حالی که او کشته شده و در خون خود غوطهور بود، او را دفن کرد، و سپس به مدینه آمد و عبدالرحمن بن سهل و محیصه و حویصه پسران مسعود، نزد پیامبر صآمدند؛ و عبدالرحمن خواست صحبت کند که پیامبر صفرمودند: «بزرگتر صحبت کند» ـ و عبدالرحمن جوانترین آنها بود ـ ساکت شد و آن دو نفر دیگر صحبت کردند، پیامبرصفرمودند: «آیا سوگند یاد میکنید تا حق شما بر قاتل ثابت شود؟» و بقیهی حدیث را نقل کرد [۲۲۷].
۲۳۱- وعن ابن عُمرَ رضي اللَّهُ عنهما أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «أَرَانِيْ في الْمَنَامِ أَتَسَوَّكُ بِسِوَاكٍ، فَجَاءَنِي رَجُلانِ، أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الآخَرِ، فَنَاوَلْتُ السِّوَاكَ الأَصْغَرَ، فَقِيْلَ لِيْ: كَبِّرْ، فَدَفَعْتُهُ إِلَى الأَكْبَرِ مِنْهُمَا» رواه مسلم مُسْنَداً والبخاريُّ تعلِيقاً.
۲۳۱. و از ابنعمر بروایت شده است که پیامبرصفرمودند: «خود را در خواب دیدم که با سواکی مسواک میزدم؛ دو مرد پیش من آمدند که یکی از آنها بزرگتر از دیگری بود، مسواک را به کوچکتر دادم، به من گفته شد: بزرگتر را در نظر بگیر، پس آن را به بزرگتر دادم» [۲۲۸].
۲۳۲- وعن أبي موسى رضي اللَّه عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّ مِنْ إِجْلاَلِ اللَّهِ تَعَالَى إِكْرَامَ ذِي الشَّيْبَةِ الْمُسْلِمِ، وَحَامِلِ الْقُرآنِ غَيْرِ الْغَالِيْ فِيْهِ، والْجَافِي عَنْهُ وإِكْرَامَ ذِي السُّلْطَانِ المُقْسِطِ» حديثٌ حسنٌ رواه أبو داود.
۲۳۲. از ابوموسیسروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «از (نشانههای) بزرگداشت و تعظیم خداوند، احترام و اکرام پیرمرد سفیدموی مسلمان، و قارى قرآن است که در آن مبالغه ننماید و خواندن و عمل به آن را نیز ترک نکند و (نیز احترام و اکرام شخص) صاحب قدرت عادل است» [۲۲۹].
۲۳۳- وعن عَمْرو بنِ شُعَيْبٍ، عن أَبيِهِ، عن جَدِّه رضي اللَّهُ عنهم قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَرْحَمْ صَغِيرَنَا، وَيَعْرِفْ شَرَفَ كَبِيرِنَا» حديثٌ صحيحٌ رواه أبو داود والترمذي، وقال الترمذي: حديثٌ حسنٌ صحيح.
۲۳۳. و از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش نروایت شده است که پیامبرصفرمودند: «کسی که به کوچکتر ما رحم نکند (و نسبت به او دلسوز نباشد) و شرف و بزرگواری بزرگتر ما را نشناسد (و او را احترام نکند)، از ما نیست» [۲۳۰].
[۲۲۵] مسلم روایت کرده است؛ [خ (۴۳۲)]. [۲۲۶] بخاری روایت کرده است؛ [خ (۳۱۴۳)]. [۲۲۷] متفق علیه است؛ [خ (۶۸۹۸)، م (۱۶۹۷)]. [۲۲۸] مسلم [(۲۲۷۱)] به عنوان حدیث مسند و بخاری [(۲۴۶)] به تعلیق روایت کردهاند. [۲۲۹] حدیثی حسن است که ابوداود روایت کرده است؛ [(۴۸۴۳)]. [۲۳۰] حدیثی حسن است که ابوداود [(۴۹۴۳)] و ترمذی [(۱۹۲۱)] روایت کردهاند و ترمذی گفته است: حدیثی صحیح است.