گلچینی از ریاض الصالحین

فهرست کتاب

۶۹- باب التواضح وخفض الجناح للمؤمنين
باب تواضع و فروتنی در برابر مؤمنان

۶۹- باب التواضح وخفض الجناح للمؤمنين
باب تواضع و فروتنی در برابر مؤمنان

قَالَ اللهُ تَعَالَی:

﴿وَٱخۡفِضۡ جَنَاحَكَ لِمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٢١٥[الشعراء: ۲۱۵].

«(ای پیامبرص) بال (تواضع و فروتنی) خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند، بگستران».

وَقَالَ تَعَالَی:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرۡتَدَّ مِنكُمۡ عَن دِينِهِۦ فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ[المائدة: ۵۴].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هرکس از شما از آئین خود باز گردد (کوچک‌ترین زیانی به خداوند نمی‌رساند و) در آینده خداوند جمعیتی را (به‌جای آنان بر روی زمین) خواهد آورد که خداوند آنان را دوست دارد و آنها هم خداوند را دوست دارند و ایشان نسبت به مؤمنان نرمخو و فروتن بوده و در برابر کافران سرسخت و با عزت می‌باشند».

وَقَالَ تَعَالَی:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَٰكُمۡ شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْۚ إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ[الحجرات: ۱۳].

«ای مردم! ما شما را از مرد و زنی آفریده‌ایم و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نموده‌ایم تا همدیگر را بشناسید. بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند، متقی‌ترین شماست».

وَقَالَ تَعَالَی:

﴿فَلَا تُزَكُّوٓاْ أَنفُسَكُمۡۖ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱتَّقَىٰٓ٣٢[النجم: ۳۲].

«پس از پاک بودن خود سخن نگویید و خود را ستایش نکنید، زیرا که او پرهیزگاران را بهتر می‌شناسد».

وَقَالَ تَعَالَی:

﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٗا يَعۡرِفُونَهُم بِسِيمَىٰهُمۡ قَالُواْ مَآ أَغۡنَىٰ عَنكُمۡ جَمۡعُكُمۡ وَمَا كُنتُمۡ تَسۡتَكۡبِرُونَ٤٨ أَهَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِينَ أَقۡسَمۡتُمۡ لَا يَنَالُهُمُ ٱللَّهُ بِرَحۡمَةٍۚ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡكُمۡ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ٤٩[الأعراف: ۴۸-۴۹].

«و اهل اعراف مردانى را که از نشانه‏هایشان مى‏شناسند، آواز مى‏دهند [و به عنوان سرزنش‏] مى‏گویند: [امکانات مادى‏و] جمعیت [انسانى‏] شما و تکبّرى که مى‏ورزیدید، عذابى را از شما دفع نکرد * [سپس با توجه دادن دوزخیان به سوى اهل ایمان مى‏گویند:] آیا اینان کسانى نبودند که در دنیا سوگند یاد مى‏کردید که خدا آنان را به رحمتى نمى‏رساند؟ [پس به مؤمنان مى‏گویند:] به بهشت در آیید که نه بیمى برشماست و نه اندوهگین مى‏شوید».

۳۵۸- وعن عِيَاضِ بنِ حِمَارٍ رضي اللَّه عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّ اللَّهَ أَوحَى إِليَّ أَنْ تَواضَعُوا حَتَّى لاَ يَفْخَرَ أَحَدٌ عَلَى أَحَدٍ، ولا يَبْغِيَ أَحَدٌ عَلَى أَحَدٍ» رواه مسلم.

۳۵۸. و از عیاض‌بن حمارسروایت شده است که پیامبرصفرمودند: «خداوند به من وحی فرمود که نسبت به همدیگر متواضع باشید، تا کسی بر دیگری تفاخر نکند و یکی بر دیگری ستم روا ندارد» [۳۴۹].

۳۵۹- وعن أَنس رضي اللَّه عنه أَنَّهُ مَرَّ عَلَى صِبيانٍ فَسَلَّم عَلَيْهِم وقال: كان النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَفْعَلُهُ. متفقٌ عليه.

۳۵۹. و از انسسروایت شده است که او از کنار جمعی از کودکان گذشت و بر آنها سلام کرد و گفت: پیامبرصچنین می‌کردند [۳۵۰].

۳۶۰- وعنه قال: إِنْ كَانَتِ الأَمَةُ مِن إِمَاءِ الْمَدِينَةِ لَتَأْخُذُ بِيَدِ النبيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَتَنْطَلِقُ بِهِ حَيثُ شَاءَتْ. رواه البخاري.

۳۶۰. و از انسسروایت شده است که فرمود: اگر کنیزی از کنیزان مدینه، دست پیامبرصرا می‌گرفت، و او را به هر کجا که می‌خواست، می‌برد، می‌توانست. (یعنی: اگر برای پیامبرص چنین اتفاقی می‌افتاد، ایشان به قدری متواضع بودند که از انجام چنین کاری هیچ ابایی نداشتند) [۳۵۱].

۳۶۱- وعن الأسوَد بنِ يَزيدَ قال: سُئِلَتْ عَائِشَةُ رضيَ اللَّه عنها: ما كانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَصْنَعُ فِي بَيْتِهِ؟ قَالَتْ: كَانَ يَكُونُ في مِهْنَةِ أَهْلِهِ يَعني: خِدمَةِ أَهلِهِ فإِذَا حَضَرَتِ الصَّلاةُ، خَرَجَ إِلى الصَّلاةِ، رواه البخاري.

۳۶۱. و از اسود بن یزید روایت شده است که فرمود: از حضرت عایشهلپرسیدم: پیامبرصدر منزل چکار می‌کرد؟ گفت: ایشان در خدمت اهل خانه مشغول بودند (یعنی کمک به آنها در انجام دادن کارهای خانه) و چون وقت نماز فرا می‌رسید، برای ادای آن از خانه خارج می‌شد [۳۵۲].

۳۶۲- وعن تَميم بن أُسَيدٍ رضي اللَّه عنه قَالَ: انْتَهَيْتُ إِلى رسول اللَّه صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وهو يَخْطُبُ، فقلتُ: يا رسولَ اللَّه، رجُلٌ غَرِيبٌ جَاءَ يَسْأَلُ عن دِينِهِ لا يَدري مَا دِينُهُ؟ فَأَقْبَلَ عَليَّ رسولُ اللَّه صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وتَركَ خُطْبَتَهُ حتى انتَهَى إِليَّ، فَأُتى بِكُرسِيٍّ، فَقَعَدَ عَلَيهِ، وجَعَلَ يُعَلِّمُني مِمَّا عَلَّمَه اللَّهُ، ثم أَتَى خُطْبَتَهُ، فأَتمَّ آخِرَهَا. رواه مسلم.

۳۶۲. و از تمیم‌بن اُسیدسروایت شده است که فرمود: به نزد پیامبرصکه خطبه می‌خواند، رفتم و گفتم: ای رسول خدا! مردی غریب است (هستم) و آمده است که از دینش سؤال می‌کند و نمی‌داند دین چگونه است! پیامبرصخطبه را قطع کرد و به من روی کرد و نزد من تشریف آورد، یک صندلی آوردند، ایشان بر آن نشست و از چیزهایی که خداوند به او تعلیم داده بود، به من آموخت، سپس به خطبه‌‌اش پرداخت و ادامه‌ی خطبه را تا پایان ایراد فرمود» [۳۵۳].

۳۶۳- وعن أبي هُريرة رضي اللَّه عنه، عن النبي صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قال: «ما بعثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلاَّ رَعَى الغنَمَ» قالَ أَصحابه: وَأَنْتَ؟ فقال: «نَعَمْ كُنْتُ أَرْعَاهَا على قَرارِيطَ لأَهْلِ مَكَّةَ» رواهُ البخاري.

۳۶۳. و از ابوهریرهسروایت شده است که پیامبرصفرمودند: «خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده مگر آن‌که پیامبر، گوسفند را شبانی کرده است»، اصحابشگفتند: شما هم؟ فرمودند: «بله، من هم گوسفندان را برای اهل مکه در مقابل چند قیراط (یک دوازدهم درهم) مزد، شبانی می‌کردم» [۳۵۴].

۳۶۴- وعنهُ عن النبيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قال: «لَوْ دُعِيتُ إِلَى كُراعٍ أَوْ ذِرَاعٍ لأَجَبْتُ، ولو أُهْدِيَ إِلَيَّ ذِرَاعٌ أَوْ كُرَاعٌ لَقَبِلْتُ». رواهُ البخاري.

۳۶۴. و از ابوهریرهسروایت شده است که پیامبرصفرمودند: «اگر مرا به پاچه یا ساق دست حیوانی دعوت کنند، قبول می‌کنم و اگر دست حیوان یا پاچه‌ای به من اهدا شود، می‌پذیرم» [۳۵۵].

[۳۴۹] مسلم روایت کرده [(۲۸۶۵)]. [۳۵۰] متفق علیه است؛ [خ (۶۲۴۷)، م (۲۱۶۸)]. [۳۵۱] بخاری روایت کرده [(۶۰۷۲)]. [۳۵۲] بخاری روایت کرده [(۶۷۶)]. [۳۵۳] مسلم روایت کرده [(۸۷۶)]. [۳۵۴] بخاری روایت کرده [(۲۲۶۲)]. [۳۵۵] بخاری روایت کرده [(۲۵۶۸)].