گلچینی از ریاض الصالحین

فهرست کتاب

۲۴۸- باب بيان ما يُباح من الغيبة
باب بیان غیبتی که مباح است

۲۴۸- باب بيان ما يُباح من الغيبة
باب بیان غیبتی که مباح است

۸۷۹- عَنْ عَائِشَةَ رضي اللَّه عَنْهَا أنَّ رَجُلاً اسْتَأْذَن عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: «ائذَنُوا لَهُ، بِئْسَ أَخُو الْعَشِيْرَةِ؟» متفقٌ عليه.

احْتَجَّ بهِ البخاري في جَوازِ غیبةِ أهلِ الفسادِ وأهلِ الرِّیبِ.

۸۷۹. از حضرت عایشه ـلـ روایت شده است که فرمود: مردی از پیامبرصطلب اجازه (برای ورود) کرد و پیامبرصفرمودند «به او اجازه دهید، بد برادری برای عشیره‌اش است!» [۸۵۸].

بخاری در جایز بودن غیبت اشخاص فاسد و محل تردید، به این حدیث استدلال کرده است.

۸۸۰- وعنْهَا قَالَتْ: قَالَ رسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَا أَظُنُّ فُلاَناً وَفُلاناً يَعْرِفَانِ مِنْ دِيْنِنَا شَيْئاً» رواه البخاريُّ.

قال الليثُ بنُ سعْدٍ، أحدُ رُواةِ هَذَا الحَدِيثِ: هذَانِ الرَّجُلانِ كَانَا مِنَ الْمُنَافِقِينَ.

۸۸۰. از عایشه ـلـ روایت شده است که پیامبرصفرمودند: «گمان نمی‌کنم فلانی و فلانی، چیزی از دین ما بدانند» [۸۵۹].

لیث بن سعد یکی از راویان این حدیث گفته است: این دو نفر، از منافقان بودند.

۸۸۱- وعنْ فَاطِمةَ بنْتِ قَيْسٍ رضي اللَّه عَنْها قَالَتْ: أَتيْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقُلْتُ: إنَّ أبَا الْجَهْمِ وَمُعَاوِيَةَ خَطَبَانِيْ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «أمَّا مُعَاوِيةُ، فَصُعْلُوكٌ لاَ مَالَ لَهُ، وَأمَّا أَبُوالْجَهْمِ فَلاَ يَضَعُ العَصَا عَنْ عَاتِقِهِ». متفقٌ عليه.

وفي روايةٍ لِمُسْلِمٍ: «وَأمَّا أبُوالْجَهْمِ فَضَرَّابٌ للنِّساءِ» وهو تفسير لرواية: «لاَ يَضَعُ العَصَا عَنْ عَاتِقِهِ» وقيل: مَعْنَاهُ: كثيرُ الأسْفَارِ.

۸۸۱. از فاطمه بنت قیس ـلـ روایت شده است که فرمود: به خدمت پیامبرصرفتم و گفتم: اباجهم و معاویه از من خواستگاری کرده‌اند، پیامبرصفرمودند: «معاویه فقیر است و مالی ندارد و اباجهم عصا را از شانه‌ی خود پایین نمی‌گذارد» [۸۶۰].

در روایتی دیگر از مسلم آمده است: «اباجهم زیاد زنان را کتک می‌زند» و آن، تفسیر روایت «عصا را از شانه‌اش پایین نمی‌گذارد» می‌باشد. و نیز گفته شده است که: معنی‌اش آن است که او زیاد مسافرت می‌کند.

۸۸۲- وعنْ عائشةَ رضي اللَّه عنها قَالَتْ: قَالَتْ هِنْدُ امْرأَةُ أبي سُفْيانَ للنَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ أَبَا سُفْيَانَ رَجُلٌ شَحِيْحٌ وَلَيْسَ يُعْطِيْنِيْ مَا يَكْفِيْنِيْ وَوَلَدِيْ إلاَّ مَا أَخَذْتُ مِنْهُ، وَهُوَ لاَ يَعْلَمُ؟ قَالَ: «خُذِيْ مَا يَكْفِيْكِ وَوَلَدَكِ بِالْمَعْرُوفِ» متفقٌ عليه.

۸۸۲. از عایشه ـلـ روایت شده است که فرمود: هند زن ابوسفیان در خدمت پیامبرصعرض کرد: ابوسفیان مردی بخیل است و به اندازه‌ی کفایت من و پسرانم مخارج زندگی به من نمی‌دهد، جز آن مقدار که خودم از مال او برمی‌دارم و او نمی‌داند، پیامبرصفرمودند: «مقداری را که برای تو و فرزندانت کفایت می‌کند، با شیوه‌ی پسندیده بردار» [۸۶۱].

[۸۵۸] متفق علیه است؛ [خ (۶۰۵۴)، م (۲۵۹۱)]. [۸۵۹] بخاری روایت کرده است؛ [(۶۰۶۷)]. [۸۶۰] متفق علیه است؛ [م (۱۴۸۰)]. [بخاری آن را روایت نکرده است]. [۸۶۱] متفق علیه است؛ [خ (۵۳۵۹)، م (۱۷۱۴)].