۱۳۵- باب بيان أن السنة إذا قيل للمستأذن: من أنت؟ يقول: فلان فيمسي نفسه بما يعرف به من اسم أو كنية وكراهة قوله «أنا» ونحوها
باب بیان آن که سنت، آن است که وقتی به اجازه گیرنده گفته شد: تو کیستی؟ بگوید : فلانم و خود را به چیزی که بدان شناخته میشود، از نام یا کنیه (شهرت) نام ببرد و کراهت آن که در جواب بگوید: «منم» و یا کلماتی از این قبیل
۵۱۷- وعن أُمَّ هانئ رضي الله عنها قالت: أَتَيْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ يَغْتَسِلُ وَفَاطِمَةُ تَسْتُرُهُ فَقَالَ: «مَنْ هَذِهِ،» فَقُلْتُ: أَنَا أُمُّ هَانئ. متفق عليه.
۵۱۷. از ام هانی ـلـ روایت شده است که فرمود: نزد پیامبرصآمدم و ایشان شستشو و غسل میکرد و فاطمه ـلـ او را میپوشاند؛ فرمودند: «این زن کیست؟ گفتم: منم ام هانی» [۵۰۶].
۵۱۸- وعن جابر رضي الله عنه قال: أتَيْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَدَقَقْتُ البَابَ، فَقَالَ: «مَنْ هَذَا؟» فَقُلتُ: أَنَا، فَقَالَ: «أنَا، أنَا!» كَأنَّهُ كَرِهَهَا. متفقٌ عَلَيْهِ.
۵۱۸. از جابر ـسـ روایت شده است که فرمود: نزد پیامبرصآمدم و در را زدم، فرمودند: «(پشت در) کیست؟» گفتم: منم، فرمودند: «منم، منم!!» مثل این که از آن (طرز جواب من) خوش نیامد [۵۰۷]و [۵۰۸].
[۵۰۶] متفق علیه است؛ [خ (۲۸۰)، م (۳۳۶)]. [۵۰۷] متفق علیه است؛ [خ (۶۲۵۹)، م (۲۱۵۵)]. [۵۰۸] علمای اسلامی، برای اینکه چرا پیامبرصاز آن جواب خوشش نیامد، دلایلی ذکر کردهاند؛ از جمله این که کلمهی «من» در اینجا مفید فایدهای نیست و شخص را نمیشناساند و دیگر اینکه ممکن است نشانی از تکبر و خودخواهی با خود داشته باشد ـ ویراستاران.