۳۳۴- باب تحريم الشفاعة في الحدود
باب تحریم میانجیگری در حدود شرعی
قَالَ اللهُ تَعَالَی:
﴿ٱلزَّانِيَةُ وَٱلزَّانِي فَٱجۡلِدُواْ كُلَّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا مِاْئَةَ جَلۡدَةٖۖ وَلَا تَأۡخُذۡكُم بِهِمَا رَأۡفَةٞ فِي دِينِ ٱللَّهِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۖ﴾[النور: ۲].
«هریک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید و در دین خدا رأفت نسبت به آنان نداشته باشید، اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید».
۱۰۲۷- وَعَنْ عَائِشَةَ رضِيَ اللَّهُ عَنْهَا: أنَّ قُرَيْشاً أهَمَّهُمْ شَأْنُ الْمَرْأَةِ الْمَخْزُومِيَّةِ الَّتِيْ سَرَقَتْ، فقَالُوا: مَنْ يُكَلِّمُ فِيْهَا رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟ فَقَالُوا: وَمَنْ يَجْتَرِئُ عَلَيْهِ إِلاَّ أُسَامَةُ بْنُ زَيْدٍ، حِبُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ. فَكَلَّمَهُ أُسَامَةُ، فَقَالَ رسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «أتَشْفَعُ في حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اللهِ تَعَالَى؟!» ثُمَّ قَامَ فاخْتَطَبَ، ثُمَّ قَالَ: «إنَّمَا أهْلَكَ الَّذِينَ قَبْلَكُمْ أنَّهُمْ كَانُوا إِذَا سَرَقَ فِيْهِمُ الشَّرِيفُ تَرَكُوهُ، وَإِذَا سَرَقَ فِيهِمُ الضَّعِيفُ، أَقَامُوا عَلَيْهِ الْحَدَّ، وَايْمُ اللهِ لَوْ أنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ سَرَقَتْ لَقَطَعْتُ يَدَهَا». متفقٌ عليه.
۱۰۲۷. و از عایشهلروایت شده است که فرمود: مسألهی زنی از بنی مخزوم که مرتکب سرقت شده بود، قریش را نگران ساخت و در میان خود گفتند: چه کسی دربارهی (صرفنظر کردن از اجرای حد) او با پیامبرصصحبت کند و گفتند: چه کسی جرأت دارد جز اسامه بن زید که محبوب پیامبرصاست و اسامه (در این مورد که دست آن زن قطع نشود) با پیامبرصصحبت کرد؛ پیامبرصفرمودند: «آیا برای جلوگیری از اجرای حدی از حدود خداوند میانجیگری میکنی؟» سپس برخاستند و خطبهای ایراد کردند و فرمودند: «ای مردم! اقوامی که قبل از شما بودند، فقط به این دلیل هلاک شدند که آنان در میان خودشان هرگاه کسی بزرگ و صاحب منزلت مرتکب دزدی میشد، او را رها میکردند و اگر فردی ضعیف دزدی میکرد، بر او حد جاری میساختند؛ به خدا سوگند، اگر فاطمه دختر محمد هم دزدی کند، دستش را قطع خواهم کرد» [۱۰۰۱].
[۱۰۰۱] متفق علیه است؛ [خ (۶۷۸۸)، م (۱۶۸۸)].