۴۲- باب فضل بر أصدقاء الأب والأم والأقارب والزوجة وسائر من يندب إكرامه:
باب فضیلت نیكوكاری به دوستان پدر و مادر و نزدیکان و همسر و دیگر کسانی که احترامشان سفارش شده و پسندیده ست
۲۲۳- وعن مالكِ بنِ ربِيعَةَ السَّاعِدِيِّ رضي اللَّه عنه قال: بَيْنا نَحْنُ جُلُوسٌ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إذْ جَاءَهُ رَجُلٌ مِنْ بَنِيْ سَلَمَةَ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلْ بَقِيَ مِنْ بِرِّ أَبَوَيَّ شَيْءٌ أَبَرُّهُمَا بِهِ بَعدَ مَوْتِهِمَا؟ فَقَالَ: «نَعَمْ، الصَّلاَةُ علَيْهِمَا، والاسْتِغْفَارُ لَهُمَا، وإِنْفاذُ عَهْدِهِما، وصِلةُ الرَّحِمِ الَّتِيْ لاَ تُوصَلُ إِلاَّ بِهِمَا، وإِكْرَامُ صَدِيْقِهِمَا» رواه أبو داود.
۲۲۳. از مالک بن ربیعه ساعدیسروایت شده است که فرمود: یکبار وقتی که ما نزد پیامبرصنشسته بودیم، مردی از بنیسلمه پیش ایشان آمد و گفت: ای رسول خدا! آیا از نیکوکاری و احسان نسبت به پدر و مادرم چیزی مانده است که به وسیلهی آن، بعد از مرگشان، به ایشان نیکی کنم؟ پیامبر صفرمودند: «بله، دعای خیر کردن برای آنها، طلب مغفرت برای آنان، اجرای پیمانها و وصیتهای ایشان بعد از مرگشان، صلهی رحمی که جز به وسیلهی آنان امکانپذیر نیست و بزرگداشت دوستان آنان» [۲۲۱].
۲۲۴- عن ابن عمر رضي الله عنه أَنَّ النَّبِي صلی الله علیه وسلم قَالَ: «إنَّ أَبَرّ البرِّ أنْ یَصِلَ الرَّجُلُ وُدَّ أَبِیْهِ». متفق علیه.
۲۲۴- از عبدالله بن عمر -ب- روایت شده است که رسول اللهص فرمودند: «بهترین نیکی اینست که شخص صلهی رحم با دوستان پدرش را ادامه دهد».
۲۲۵- وَعَنْ عَائِشَةَ رضي اللَّه عنها قَالَتْ: ما غِرْتُ عَلَى أَحَدٍ مِنْ نِسَاءِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَا غِرْتُ عَلَى خَدِيْجَةَ رضي اللَّه عنها. ومَا رَأَيْتُهَا قَطُّ، ولَكنْ كَانَ يُكْثِرُ ذِكْرَهَا، وَرُبَّمَا ذَبَحَ الشَّاةَ، ثُمَّ يُقَطِّعُهَا أَعْضَاءً، ثُمَّ يَبْعثُهَا فِيْ صَدَائِقَ خَدِيْجَةَ، فَرُبَّما قُلْتُ لَهُ: كَأَنْ لَمْ يَكُنْ في الدُّنْيَا إِلاَّ خَدِيْجَةُ! فيقولُ: «إِنَّها كَانتْ وَكَانَتْ وكَانَ لِيْ مِنْهَا ولَدٌ» متفقٌ عليه.
۲۲۵. از حضرت عایشه (ل) روایت شده است که فرمود: بر هیچ یک از همسران پیامبر صبه اندازهی رشکی که به حضرت خدیجه بردم، رشک نبردم، گرچه هرگز او را ندیده بودم، اما پیامبر صاز او بسیار نام میبردند و یاد میکردند و چه بسا گوسفندی را سر میبرید و گوشت آن را قطعهقطعه مینمود و آن را برای دوستان خدیجه میفرستاد، گاهی به او میگفتم: گویی در دنیا زنی به جز خدیجه نبوده است! و پیامبر صمیفرمودند: «او (در خوبی) چنین و چنان بود و (به علاوه) من از او اولاد دارم» [۲۲۲].
[۲۲۱] ابوداود روایت کرده است؛ [(۵۱۴۲)]. [۲۲۲] متفق علیه است؛ [خ (۳۸۱۶)]، م (۲۴۳۵) و (۲۴۳۷)].