۲۴۷- باب تحريم سماع الغيبة وأمر من سمع غيبة محرَّمة بردِّها، والإِنكار على قائلها فإن عجز أو لم يقبل منه فارق ذلك المجلس إن أمكنه
باب تحریم گوش دادن به غیبت و امر به رد کردن غیبت حرام از طرف شنونده و انکار او برگویندهی غیبت و اینکه اگر نتوانست یا سخن او را قبول نکردند، اگر ممکن بود، از آن مجلس برخیزد وجدا شود
قَالَ اللهُ تَعَالَی:
﴿وَإِذَا سَمِعُواْ ٱللَّغۡوَ أَعۡرَضُواْ عَنۡهُ﴾[القصص: ۵۵].
«و هنگامی که (سخنان) یاوه بشنوند، از آن روی میگردانند».
وَقَالَ تَعَالَی:
﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ٣﴾[المؤمنون: ۳]
«وکسانی هستند که از (کار) بیهوده و (سخن) یاوه، روی میگردانند».
وَقَالَ تَعَالَی:
﴿إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا٣٦﴾[الإسراء: ۳۶].
«بیگمان چشم و گوش و دل، همه مورد بازخواست و پرسوجو قرار میگیرد».
وَقَالَ تَعَالَی:
﴿وَإِذَا رَأَيۡتَ ٱلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِيٓ ءَايَٰتِنَا فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيۡرِهِۦۚ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ ٱلشَّيۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّكۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ٦٨﴾[الأنعام: ۶۸].
«وهرگاه دیدی کسانی به تمسخر و طعن در آیات (قرآنی) ما میپردازند، از آنان روی بگردان تا آنگاه که به سخن دیگری میپردازند و اگر شیطان از یاد تو برد، پس از به خاطر آوردن، با قوم ستمکار منشین».
۸۷۷- وعنْ أبي الدَّرْداءِ رضي اللَّه عَنْهُ عنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قالَ: «مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِيْهِ، رَدَّ اللَّهُ عَنْ وجْهِهِ النَّارَ يَوْمَ القِيَامَةِ» رواه الترمذي وقالَ: حديثٌ حسنٌ.
۸۷۷. از ابودرداء ـسـ روایت شده است که پیامبرصفرمودند: «هرکس برای دفاع از آبروی دوستش، عیبجویی و غیبت از او را رد و منع کند، روز قیامت خداوند آتش را از روی او دور میکند» [۸۵۵].
۸۷۸- وعنْ عِتْبَانَ بنِ مالِكٍ رضي اللَّهُ عنْهُ في حدِيثِهِ الطَّويلِ الْمَشْهورِ الَّذي تقدَّم في بابِ الرَّجاءِ قَالَ: قامَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُصَلِّي فَقَالَ: «أيْنَ مالِكُ بنُ الدُّخْشُمِ؟» فَقَال رَجُلٌ: ذَلِكَ مُنَافِقٌ لاَ يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لاَ تقُلْ ذَلِكَ، أَلاَ تَرَاهُ قَدْ قَالَ: لاَ إِلَهَ إلاَّ اللهُ يُريْدُ بِذَلِكَ وَجْهَ اللَّهِ» متفقٌ عليه.
۸۷۸. از عتبان بن مالک ـسـ در حدیث طولانی و مشهور او که در باب رجا [۸۵۶]گذشت، روایت شده است که فرمود: پیامبرصبرای نماز برخاست و فرمودند: «مالک بن دخشم کجاست؟» مردی گفت: او منافق است و خدا و رسول او را دوست ندارد؛ پیامبرصفرمودند: «چنین مگو! مگر نمیدانی که او لا إله إلا الله گفته، و از گفتن آن کلمه تنها رضای خدا را خواسته است؟!» [۸۵۷].
[۸۵۵] ترمذی [(۱۹۳۲)] روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن است. [۸۵۶] [حدیث شمارهی: ۴۱۷]. [۸۵۷] متفق علیه است، [خ (۴۲۵)، م (۳۲)].