تأثر و اندوه علىساز شهادت عمرس
ابوجحیفه مىگوید: من شاهد بودم که حضرت علىسبعد از شهادت حضرت عمرسآمد و پارچه را از چهرهاش برداشت و گفت: «رحمت خدا بر تو باد اى ابوحفص! به خدا سوگند، اینک بعد از رسول خدا ججز تو اى عمر کسى باقى نمانده که من از خدا بخواهم نامهى اعمالم مثل نامهى اعمال او باشد» [۳۲۸]. حضرت علىسهنگام وفات عمرسمىگریست، پرسیدند: به چه جهت این همه گریه مىکنید؟ جواب دادند: «به خاطر رحلت عمر گریه مىکنم، همانا رحلت او شکاف و خلائى در اسلام ایجاد کرد که تا ابد پر نخواهد شد» [۳۲۹]. [همچنین حضرت علىسدر نهجالبلاغه در وصف حضرت عمرسمىفرماید: «چه شخص عجیبى بود! کجىها را راست و بیمارىهاى اجتماعى را مداوا کرد، سنت پیامبر جرا به پا داشت و فتنه و آشوب را به عقب انداخت، پاکدامن و بدون عیب از جهان رفت، نیکویىِ خلافت را دریافت و از شرّ آن پیشى گرفت، خداى بزرگ را اطاعت نمود و آن طور که لازم بود از خدا مىترسید. افسوس که او از دنیا کوچ کرد و مردم را در راههاى مختلف باز گذاشت، و حالا نه بىخبران در آن راهها مىتوانند راه یابند و نه هدایت شدگان مىتوانند در آنها یقین داشته باشند» [۳۳۰].]
[۳۲۸] مسند امام احمد بن حنبل، مسند على ابن ابىطالبس. [۳۲۹] سید احمد زینى دحلان، الفتوحات الإسلامیه، ج ۲، ص ۴۲۹، چاپ دوم، ۱۳۱۱ ه . ق.، مکهى مکرّمه. [۳۳۰] نهج البلاغه شرح فیض الإسلام، ص ۷۲، خطبهى ۲۱۹ و شرح مصطفى زمانى، ص ۵۵۱، خطبهى ۲۲۱، صبحى صالح. عبارت داخل کروشه از سوى مترجم افزوده شده است.