ترجمه فارسی المرتضى، پژوهشى تاريخى و فراگير پيرامون زندگانى على رضی الله عنه

فهرست کتاب

فتوحات و گسترش دولت اسلامى در زمان عثمانس

فتوحات و گسترش دولت اسلامى در زمان عثمانس

در زمان خلافت حضرت عثمانس، فتوحات اسلامى به اوج خود رسید؛ زیرا محبّت جهاد در راه خدا و شوق شهادت و رسیدن به بهشت، دل نبستن به دنیا و تکیه نکردن به تعداد افراد و امکانات جنگى؛ و شجاعت و دلیرى فوق‏العاده و مشاهده‏ى نصرت‏هاى آشکار خداوندى و عوامل دیگرى که اسلام در دل‌هاى مسلمانان پدید آورده بود، سبب شد تا (مسلمانان) جان بر کف نهند و براى سربلندى دین خدا، سرزمین‏هاى دور دست را زیر پا بگذارند. امواج خروشان فتوحات به سرعت، ممالک فارس، روم و شمال افریقا را فرا گرفت. شهرها و کشورها یکى پس از دیگرى به دست تواناى نیروهاى اسلام فرو مى‏پاشید و همانند دانه‏هاى تسبیح، که نخ آن‌ها کنده شود، پراکنده مى‏شدند.

شاید حکمت الهى و اراده‏ى خیرى که خداوند نسبت به مسلمانان داشت، موجب شد تا حضرت عثمانسبه جانشینى حضرت عمرسبرگزیده شود و فتوحات آغاز شده از زمان او را، تکامل بخشد و گسترش دهد؛ زیرا اغلب کارگزاران شهرهاى تازه فتح شده و اکثر فرماندهان لشکرهاى فاتح (برون مرزى) پیوند نزدیک و محکمى با حضرت عثمانسداشتند؛ همچون معاوية بن ابى‏سفیان، عمرو بن عاص، عبداللّه‏ بن سعد بن ابى‏سرح و ولید بن عقبة. همین عامل سبب شد تا میلیون‏ها انسان به آغوش پر مهر اسلام درآیند، [زیرا آنان با دل و جان در راه پیشبرد اهداف خلیفه‏ى محبوب خود مى‏کوشیدند]و این خود نعمت و خیر بسیار بزرگى بود [۳۴۷].

در زمان عثمان ذوالنورینسآذربایجان و طبرستان فتح شد و عبدالرحمن بن ربیعه‏ى باهلى، فاتحانه به سرزمین خزر وارد شد. خزر سرزمینى است وسیع در ساحل دریاى خزر (بحر قزوین، GASPIAN -SEA) که بلاد دیلم و الجبل در آن واقع است. سپاه اسلام از آنجا به بلنجر و قهستان تا نیشابور و از طخارستان تا مرورود و بلخ و خوارزم و ارمنستان و تالیقلا پیش رفت، و فتوحات همچنان ادامه یافت تا به تفلیس رسید. در زمان وى حضرت معاویه، جزیره‏ى قبرصciprus را فتح کرد و سواحل شمالى قاره‏ى آفریقا از طرابلس تا طنجه در قلمرو حکومت اسلامى قرار گرفت.

در زمان عثمانسدولت اسلامى داراى ناوگان دریایى شد، تعدادى کشتى از رومیان به دست آورد و تعدادى دیگر را معاویه و عبداللّه‏ بن سعد ساختند؛ زیرا دولت اسلامى جهت حفاظت مرزها که همواره مورد تهدید حملات رومیان بود، به نیروى دریایى سخت نیاز داشت [۳۴۸]. سپاه اسلام در زمان حضرت عمرستمام سرزمین‏هاى فارس، سوریه و مصر را فتح کرده بودند. اما در بعضى مناطق، پایه‏هاى دولت اسلامى کاملاً محکم نشده بود و مردم آن سامان به هر ندایى لبّیک مى‏گفتند و علیه حکومت اسلامى مى‏شوریدند. سپاه اسلام در زمان حضرت عثمانسآنان را تحت فرمان و اطاعت خود درآورد و پایه‏هاى حکومت اسلامى را مستحکم ساخت. از این رو مطیع گردانیدن این اقوام شورشگر در حقیقت فتح مهمى به شمار مى‏آمد. همچنین مسلمانان در زمان حضرت عثمانسمناطقى را فتح کردند که سپاه اسلام پیش از آنان به آنجا گام ننهاده بود [۳۴۹]. همچنین در زمان خلافت حضرت عثمانسمسلمانان، بلخ، هرات، کابل و بدخشان را زیر پرچم اسلام درآوردند. شورش در جنوب ایران باعث شد تا بر کرمان و سیستان دست یابند. در اداره‏ى امور این شهرستان‏ها و مرزهاى تحت تصّرف، همان خط مشى و سیاست عمرسرا پیروى کردند؛ یعنى بعد از تسخیر این مناطق، بلافاصله اقدامات سریع و مؤثّرى براى رفاه اجتماعى و افزایش محصولات طبیعى به عمل آمد؛ کاریزها کنده شد، جاده‏ها احداث گردید، درختان میوه‏دار کاشته شد، راه‏هاى بازگانى را با نیروهاى امنیتى کاملاً امن و آرام کردند، تاخت و تازهاى روم شرقى سبب شد تا به آسیاى صغیر و دریاى سیاه پیش بروند، طرابلس غرب، برقه در قاره آفریقا و جزیره‏ى قبرس در مدیترانه را گرفتند و نیروى دریایى نیرومندى را که از طرف رومیان براى تصرف دوباره‏ى مصر فرستاده شده بود، در سواحل اسکندریه منهدم کردند [۳۵۰].

[۳۴۷] مشهور است که حضرت عثمانسخویشان خود را در دستگاه دولت انتصاب نمود، حال آنکه چنین نیست، بلکه (همان‏گونه که مؤلف اشاره فرموده است) واقعیت این است که کارگزاران برخى از شهرهاى تازه فتح شده که خودشان به‏قلمرو حکومت اسلامى افزوده بودند و فرماندهان لشکرهاى جهادى که کارشان بسیار دشوار و پرخطر بود، از میان خویشان او بودند، ولى بخش عمده‏ى پست‏هاى مهم و پردرآمد کشور را از میان خویشان خود انتخاب نکرد. این‏طبیعى بود که فاتح یک کشور، یک شهر به عنوان تشویق بیشتر مجاهدان اسلامى، سمتى در آن شهر داشته باشد. بنابر گواهى تاریخ، پست‏هاى مهم و مسؤولان آن‌ها در زمان عثمانسعبارت بودند از: ۱ـ دادگسترى، که رییس آن زید بن ثابت انصارى بود که هیچ‏گونه قرابتى با عثمانسنداشت. ۲ـ بیت المال، که عقبه بن عامر مسئولیت آن را به عهده داشت. ۳ـ سرپرستى امور حجّاج، که بر عهده‏ى عبداللّه‏ بن عبّاس بود. ۴ـ اداره‏ى دارایى، که مسئول آن جابر مزنى و سمّاک انصارى بود. ۵ـ ارتش، که فرمانده آن قعقاع بن عمرو بود. ۶ـ ریاست اداره‏ى پلیس (یا فرماندهى نیروى انتظامى)، که بنا به گفته‏ى بعضى از مورّخین به عهده‏ى عبداللّه‏ بن قنفذ، از بنى تمیم بود. از این شش پست مهم دستگاه دولت، هیچ کدام به عهده‏ى بنى‏امیه و خویشان حضرت عثمانسنبود. ۲ـ اما از میان استانداران، به رغم آنکه حدود سى استان وجود داشت و همواره عزل و نصب‏هایى نیز صورت مى‏گرفت، فقط استاندار چهار استان از بنى‏امیه بود که یکى از آن‌ها (امیر معاویه) قبل از خلافت حضرت عثمانسمنصوب شده بود. و عبداللّه‏ بن سعد بن ابى سرح، هم از بنى‏امیه نبود، بلکه از طایفه‏ى بنى عامر بود، ولى عثمانساز مادر رضاعى عبداللّه‏ شیر خورده بود. این است واقعیت خویشاوندى عثمان با مسؤولان کشور. از نظر شرع نیز خلیفه، مسئول حکومت مجاز است که بستگان خود را بنابر کاردانى و شایستگى به کار گیرد، همان‏گونه که حضرت علىسدر زمان خلافت خود به این شیوه عمل کرد و از میان پسرعموهاى خود قُثَم، فرزند عباس را به استاندارى مکه گماشت و ولایت یمن را به پسر عموى دیگرش، عبیداللّه‏ بن عبّاس سپرد و بصره را به عبداللّه‏، فرزند عبّاس و فرماندارى مدینه را به تمّام بن عبّاس سپرد و مصر را به پسر خوانده‏اش، محمّد داد و داماد خود و پسر خواهرش (ام هانى) را که جعده بن هبیره نام داشت بر خراسان گماشت و عون بن جعده را کارگزار سیستان قرار داد و فرزندش، محمّد بن حنفیه را به فرماندهى ارتش منصوب کرد، و سرپرستى حجاج نیز به عهده‏ى پسرعموهایش بود. بدین ترتیب که در سال ۳۶ هجرى عبداللّه‏، در سال ۳۷ قُثَم و در سال ۳۸ عبیداللّه‏، فرزندان عبّاس این مسئولیت را به عهده داشتند. (رجوع شود به تاریخ یعقوبى، ج ۲، تاریخ طبرى، ج ۴ و ۵، البدایة، ج ۷، مروج الذهب و تاریخ ابن اثیر، ج ۳، سیماى کارگزاران على و دیگر کتاب‏هاى تاریخ) پس همان طور که این اقدامات در حقّ حضرت علىسعیب به شمار نمى‏آیند، در حق حضرت عثمانسنیز موجب طعن نخواهند بود. از سوى دیگر نباید فراموش کرد که خود رسول اللّه‏ جدر زمان خویش اغلب مسؤولان و کارگزاران را از میان بنى‏امیه انتخاب کرده‏اند؛ به عنوان مثال کارگزار رسول اکرم جدر مکه عتّاب بن اسید بن ابى العاص بن امیه بود. فرماندار نجران، ابوسفیان بن حرب، عامل صدقات بنى مذحج و کارگزار صنعاء یمن، خالد بن سعید بن العاص، کارگزار تیماء و خیبر و مناطق عرنیه، عثمان فرزند سعید بن عاص بود و فرمانده بعضى از سپاهیان و همچنین عامل بحرین، ابان بن سعید بن عاص بود. براى تفصیل بیشتر رجوع شود به کتاب‏هاى طبرى و الإدارة الإسلامیة، تألیف كُرد على. (مترجم) [۳۴۸] تلخیص‏از کتاب تاریخ الامم الإسلامیة، شیخ‏محمد خضرى بک، ج ۲، ص ۳۰ـ۲۷، المكتبة التجاریة الكبرى، ۱۹۶۹. [۳۴۹] النجار، عبدالوهاب، الخلفاء الراشدون، ص ۲۷۰. [۳۵۰] امیر على، تاریخ عرب و اسلام، ص ۵۲.