ترجمه فارسی المرتضى، پژوهشى تاريخى و فراگير پيرامون زندگانى على رضی الله عنه

فهرست کتاب

علىسکانون محبّت و مهربانى

علىسکانون محبّت و مهربانى

حضرت علىسبه رغم شجاعت و دلیرى کم‏نظیر و آگاهى از فنون رزمى، بسیار نرم دل و مهربان نیز بود. وى نرمخو، خوش اخلاق و داراى عواطف و احساسات رقیقى بود. این ویژگى‏هاى انسانى، زمانى بیشتر تجلى مى‏کنند که انسان در برابر قاتل خود قرار گرفته باشد؛ ایشان نسبت به قاتل خود، ابن ملجم، به فرزندش، حسنسسفارش کرد که غیر از ابن ملجم دیگرى را به تهمت قتل یا شرکت در آن نکشند و فقط با یک ضربه بدون شکنجه از او قصاص بگیرند [۴۸۷]. حضرت علىسوقتى در مقابل جسد حضرت طلحهسایستاد، سخت گریست و در حالى که خاک را از صورت او پاک مى‏کرد فرمود: اى ابا محمّد! برایم بسیار دشوار و ناگوار است که تو را زیر ستاره‏هاى آسمان، افتاده بر زمین ببینم، سپس آرزو کرد که خداوند بیست سال پیش از این روز قبض روحش مى‏کرد [۴۸۸]. ایشان گذشته از این که با بزرگسالان رفتارى دوستانه داشت، در شفقت با کودکان نیز معروف بودند. با کودکان، مهربان بود و با زبان کودکى با آنهاسخن مى‏گفت، ایشان مى‏فرمود:

پدر بر فرزندان و همچنین فرزندان بر پدر حقوقى دارند؛ حق پدر بر فرزند این است که در همه‏ى امور از او اطاعت کند جز در معصیت خداوند، و حق فرزند بر پدر این است که نام خوبى برایش انتخاب کند و به خوبى تربیت نماید و قرآن را به او بیاموزد [۴۸۹]. ابوالقاسم بغوى با سندى که به جدّه‏اش منتهى مى‏گردد نقل مى‏کند که: روزى علىسرا دیدم که مقدارى خرما به یک درهم خرید و آن‌ها را در پارچه‏اى گذاشت تا به خانه ببرد، شخصى گفت: اى امیرالمؤمنین! اجازه دهید من این خرماها را حمل کنم، فرمود: پدر و سرپرست خانواده، به حمل آن‌ها سزاوارتر است [۴۹۰]. شخصى به خدمت او عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! من نیازى دارم، مى‏خواهم آن را با شما در میان بگذارم، گفت: حاجت خود را بر روى زمین بنویس؛ زیرا دوست ندارم آثار ذلّت سؤال را بر چهره‏ات بخوانم. او حاجت خود را نوشت و علىسبیش از طلب او حاجتش را برآورد [۴۹۱].

[۴۸۷] به داستان شهادت حضرت علىسدر همین بخش مراجعه شود. [۴۸۸] عقاد، العبقریات، ص ۹۵۹. [۴۸۹] همان، ص ۹۸۲. [۴۹۰] ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج ۸، ص ۵. [۴۹۱] همان منبع، ج ۸، ص ۹.