اهمیت و تأثیر روانى پیشگویى پیامبر جدر حقّ حسنس
خبر دادن پیامبر جاز این که حضرت حسنسروزى بین دو فرقهى بزرگ از مسلمانان صلح ایجاد مىکند، تنها یک خبر و پیشگویى محض نبود که حسنسو مسلمانان آن را بشنوند و مانند سایر پیشگویىها آن را باور کنند بلکه براى حضرت حسنسیک راهنمایى و برنامهى زندگى و خط سیرى بود که در مسیر زندگى، آن را سرلوحهى جهتگیرىها و گرایشها و تصرّفات خود قرار دهد. حتما این جمله در اعماق قلبش فرود آمده و بر تمام وجودش مستولى گشته و با خون و گوشتش در آمیخته بوده و آن را یک سفارش و وصیت از جانب پیامبر جتلقى کرده است. به یقین چون این جمله را از رسول اکرم جـ که هم پیامبر و هم پدر بزرگ او بود ـ شنیده و دانسته است که همین عامل، موجب شده تا پیامبر جاین همه با او محبّت و احترام داشته باشد و چون آثار خوشحالى را در چهرهى پیامبر جو نور امید را در چشمان ایشان مشاهده کرده است، لابُدّ به این پیشگویى به عنوان نمونهى کامل و آرمان بزرگ زندگىاش، محکم چنگ زده است.
آرى، تأثیر این پیشگویى در تمام مراحل زندگى وى ظاهر و نمایان بوده است، حتى در گفت و گو با پدر بزرگوارش که از موهبتها و امتیازهاى منحصر به فرد برخوردار بود و به عنوان یک فرزند نیک که از آداب فرزندى و شایستگىهاى پدر بزرگوارش آگاهى داشت، وى را از دل و جان دوست مىداشت و مورد احترام قرار مىداد، آرى! به این پدر بزرگوار و محبوب (پس از شهادت حضرت عثمانس) پیشنهاد مىکند که از مدینه خارج شود و از مردم کنارهگیرى کند تا عرب سر عقل آیند و خود به سراغ او بروند. روایت شده است که به او گفت: «اگر در هر نقطهاى خود را مخفى کنى آخر تو را پیدا کرده و با تو بیعت خواهند کرد، بدون این که خودت را براى بیعت عرضه کنى.» همچنین هنگامى که حضرت علىسعازم جنگ با شامیان بود و از مدینه به قصد جنگ خارج شد، حسنسنزد او رفت و چنین گفت: «پدرم! از این تصمیم خود منصرف شو؛ زیرا این عمل موجب ریختن خون مسلمانان و ایجاد اختلاف بین آنها خواهد شد» [۵۷۶]. ظاهر است فرزندى که با پدر خود این گونه سخن مىگوید، پیشگویى و دعاى پیامبر جدر وجود او تأثیر کرده است.
اما حضرت علىسپیشنهاد حسنسرا نپذیرفت؛ زیرا او نمىتوانست بىتفاوت باشد و به تکلیف شرعى خود عمل نکند؛ چون او موظّف بود که امر به معروف و نهى از منکر کند و بکوشد تا آب را به جوى بازگرداند و حق را به حقدار بدهد. هر کس نظرگاهى دارد که بدان سو رو مى آورد؛﴿وَلِكُلّٖ وِجۡهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَاۖ﴾[البقرة: ۱۴۸].
[۵۷۶] ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۲۳۰ ـ ۲۲۹.