ترجمه فارسی المرتضى، پژوهشى تاريخى و فراگير پيرامون زندگانى على رضی الله عنه

فهرست کتاب

جایگاه دینى و اجتماعى حضرت عثمانس

جایگاه دینى و اجتماعى حضرت عثمانس

انتخاب حضرت عثمانسمتناسب با سنّ و فضایل و جایگاه عرفى و اجتماعى والاى او در جامعه‏ى اسلامى ـ عربى بود. زیرا او در سال ششم عام الفیل به دنیا آمد و از رسول خدا جحدود پنج سال کوچک‏تر بود و قبل از این که رسول اللّه‏ جبه «دار ارقم» برود او مسلمان شده بود. رسول خدا جقبل از هجرت، دخترش، رقیه را در مکه به نکاح او درآورد. هنگامى که آزار قریش بر مسلمانان شدّت گرفت، عثمانساز پیامبر جاجازه خواست تا به حبشه هجرت کند، بنابراین با اجازه‏ى پیامبر ج، با همسرش، رقیه به حبشه هجرت کرد. رسول اللّه‏ جدرباره‏ى آنان فرمود: «این دو همسر، نخستین کسانى هستند که بعد از آل ابراهیم و لوطدر راه خدا هجرت کردند.» عثمان، بعد از مدتى از حبشه بازگشت و دوّمین بار پس از هجرت رسول خداجو اصحابش به مدینه هجرت کرد. هنگامى که رقیه وفات کرد، رسول خدا جدختر دیگرش، «امّ کلثوم» را به ازدواج عثمانسدرآورد. این فضیلت و خصوصیتى است که نصیب کسى جز عثمان نشده است و به همین دلیل به لقب «ذوالنورین» یاد مى‏شد.

حضرت عثمانسنزد قریش نفوذ و احترام زیادى داشت، به همین دلیل وقتى رسول خدا جخواست در صلح حدیبیه پیکى نزد قریش بفرستد، عمر بن خطابسگفت: آیا کسى را که بیش از من نزد قریش مورد احترام است معرفى نکنم؟ او عثمان است. رسول خدا جعثمانسرا خواست و به سوى ابوسفیان و اشراف قریش فرستاد. عثمانسبه شهر مکه وارد شد و پیام رسول اللّه‏ جرا به اطّلاع سران قریش رسانید. قریش به او گفتند: اگر مایل باشد مى‏تواند کعبه را طواف کند، ولى عثمانسگفت: «تا رسول خدا جطواف نکند، هرگز امکان ندارد من طواف کنم» [۳۳۷]. وقتى حضرت عثمانسنزد پیامبر جبازگشت، مسلمانان گفتند: اى ابوعبداللّه‏! خوشا به حال تو که از لذّت طواف خانه‏ى خدا بهره‏مند شدى. عثمانسبر آشفت و گفت: «چه گمان بدى! سوگند به خدایى که جانم به دست اوست، اگر من یک سال تمام هم مى‏ماندم بدون رسول اللّه‏ جطواف نمى‏کردم. قریش، پیشنهاد طواف دادند، اما من نپذیرفتم» [۳۳۸]. هنگامى که حضرت عثمانسدر مکه بود شایع شد که ایشان به دست کفّار به شهادت رسیده است، بنابراین رسول خدا ج(به منظور انتقام خون او از یاران خود) بیعت گرفت. مسلمانان پروانه‏وار به سوى پیامبر جکه زیر سایه‏ى درختى نشسته بود، شتافتند و با او بیعت نمودند که تا پاى جان بجنگند و فرار نکنند. آن حضرت جدست راست خود را در دست دیگرش گذاشت و به جاى عثمان نیز بیعت کرد و فرمود: «هذه عن عثمان» «این دست از طرف عثمان است» [۳۳۹]، بدین ترتیب بیعت رضوان انجام شد [۳۴۰]. عثمانسدر نگاه عمر فاروقسنیز محترم بود. هرگاه مردم از عمرسچیزى مى‏خواستند از عثمان و عبدالرحمن بن عوفبکمک مى‏گرفتند. عثمان را «ردیف» مى‏نامیدند، (ردیف در زبان عرب به جانشین و معاون رییس گفته مى‏شود.) اگر از دستِ این دو نفر نیز کارى ساخته نبود آنگاه مردم به عباس مراجعه مى‏نمودند [۳۴۱]. عثمانسکسى است که لشکر اسلام را در جنگ تبوک مجهز کرد و چاه رومه را خریدارى کرد و براى مسلمانان وقف نمود [۳۴۲]. امام ترمذى نقل کرده است که عبدالرحمن بن خبّابسگفت:

من در محضر پیامبر جحاضر بودم که مردم را براى تجهیز سپاه عسره [۳۴۳]فراخواند، عثمانسگفت: یا رسول اللّه‏ جمن حاضرم صد شتر با جهاز و مهار کمک کنم. سپس رسول خدا جمردم را تشویق کرد، بار دیگر عثمانسگفت: یا رسول جمن ۲۰۰ شتر با جهاز و مهار در راه خدا کمک مى‏کنم. بار دیگر رسول خدا جمردم را فرا خواند، این بار نیز عثمانسگفت: یا رسول خدا جمن سیصد شتر با جهاز و مهار در راه خدا کمک مى‏کنم. آنگاه رسول خدا جدر حالى که از منبر پایین مى‏آمد فرمود:

«اگر عثمان عملى دیگر انجام ندهد، همین براى او کافى است.»

همچنین ترمذى از انس و حاکم از عبدالرحمن بن سمره نقل مى‏کنند که: حضرت عثمانسدر آن روز هزار دینار (سکه طلا) در دامان حضرت رسول جگذاشت، آن حضرت در حالى که سکه‏ها را زیر و رو مى‏کرد، فرمود:

«ما ضرّ عثمان ما عمل بعد اليوم».

«از این پس هر کارى که عثمان انجام دهد، به او آسیبى نخواهد رساند.»

این جمله را دوبار تکرار کرد.

حاکم روایت کرده که ابوهریرهسگفت: عثمان دوبار، بهشت را از رسول اکرم جخریدارى نمود؛ اول زمانى که چاه رومه را خرید و دوم زمانى که سپاه معروف به «عسره» را مجهز کرد [۳۴۴]. چاه «رومه» از آنِ یک یهودى بود، و مسلمانان به آب شیرین نیاز شدید داشتند، بنابر این رسول خدا جفرمود: «هر کس چاه رومه [۳۴۵]را بخرد و وقف کند و دلوى بر آن بگذارد تا عموم مردم از آب آن به صورت رایگان استفاده کنند، خداوند از، درهاى بهشت، چشمه‏اى به او اختصاص خواهد داد.»

حضرت عثمانسآن چاه را به بیست هزار درهم خرید و براى استفاده‏ى مسلمانان وقف کرد [۳۴۶]. زمانى که حضرت عثمانسمسئولیت خلافت را بر عهده گرفت، مطابق با سال شمسى ۶۸ سال و مطابق با سال قمرى ۷۰ سال از عمر وى مى‏گذشت.

[۳۳۷] ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۳۱۵. [۳۳۸] زادالمعاد، ج ۱، ص ۳۸۲. کلینى در روضه نقل مى‏کند که مسلمانان گفتند: خوش به حال عثمان که خانه‏ى خدا را طواف مى‏کند، رسول خدا فرمود: عثمان هرگز چنین کارى نخواهد کرد. وقتى عثمان بازگشت، پیامبر از او پرسید که آیا طواف کرده است؟ عثمان گفت: بدون حضور پیامبر چگونه طواف مى‏کردم؟ (روضه کافى، ج ۸، ص ۳۲۶، دارالكتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۶۲). (مترجم) [۳۳۹] روضه کافى، ج ۸، ص ۳۲۵. (مترجم) [۳۴۰] ابن قیم، زادالمعاد، ج ۱، ص ۳۸۲. [۳۴۱] طبرى، تاریخ الامم والملوك، ج ۴، ص ۸۳. [۳۴۲] جعفر صادقسمى‏فرماید: در اول روز، یک منادى اعلام مى‏دارد که على و شیعه‏ى او رستگارند و در آخر روز، یک منادى اعلام مى‏دارد که عثمان و شیعه‏ى او رستگارند. (فروع کافى، ج ۸، ص ۲۰۹) (مترجم) [۳۴۳] هنگامى که رسول خدا جدستور داد تا مسلمانان آماده‏ى جنگ با رومیان شوند، مردم، روزگار سختى را مى‏گذراندند، هوا بسیار گرم بود و خشکسالى تمام شهرهاى آن‌ها را فراگرفته بود؛ به همین دلیل این سپاه را «جیش عسره» نامیدند. (مترجم) [۳۴۴] در جریان تجهیز این سپاه رسول خدا جفرمود: هر کس جیش عسره را تجهیز کند، خداوند او را خواهد آمرزید و فرمود: پروردگارا! من از عثمان راضى هستم تو هم از او راضى باش. (البدایة والنهایة، ج ۵، ص ۴). (مترجم) [۳۴۵] این چاه واقع در میدان بزرگ «العقیق» در نزدیکى محل جمع شدن آب رودخانه‏ها (زغابه) در شمال غربى مدینه است. آب این چاه بسیار شیرین، سبک و گوارا بود. به همین سبب رسول اکرم جبهیارانش فرمود تا آن را بخرند و وقف کنند. حضرت عثمانساین آرزوى پیامبر جرا تحقق بخشید. صاحب این چاه یک یهودى بسیار طمع‏کار و حریص، سودجو و فرصت‏طلب، بود و آنگاه که فرصت خوبى براى فروش چاه به دست آورده بود، بسیار ناز مى‏کرد. بالآخره حضرت عثمانسپس از چون و چراى زیاد توانست آن را به مبلغ (۲۰۰۰۰) درهم بخرد و وقف کند. (آثار المدینة المنورة، عبدالقدوس انصارى، ص ۲۴۵، چاپ مدینه) [۳۴۶] تلمسانى، الجوهرة فى نسب النبى وأصحابه العشرة، ج ۲، ص ۱۷۳.