ترجمه فارسی المرتضى، پژوهشى تاريخى و فراگير پيرامون زندگانى على رضی الله عنه

فهرست کتاب

اصول سیاست و حکومت علىس

اصول سیاست و حکومت علىس

محورى که سیاست حضرت علىسو نظام حکومت و مدیریت وى گرد آن مى‏چرخید، مقدّم داشتن اصول و ارزش‏هاى اسلامى بر مصالح سیاسى و ادارى و حفظ روح خلافت انبیا و روش خلفاى راشدین بود. او معتقد بود که خلیفه، قبل از آنکه فرمانروا و ولىّ امر مسلمانان باشد، یک مبلّغ و پیشواى دینى و الگوى مذهبى به حساب مى‏آید. او به هر قیمتى حاضر بود که این شیوه را عملى کند و این بُعد را بر سایر ابعاد سیاسى، اقتصادى و ... ترجیح دهد، چنان که وى با طیب خاطر، بهاى سنگینى در راستاى انتخاب این سیاست پرداخت.

استاد عقّاد، تفاوت اساسى بین على و معاویهسرا به خوبى تشریح کرده و خاطرنشان ساخته است که تفاوت بین دو فرد نبود، بلکه در اصل تفاوت بین دو نظام یا به تعبیر امروزى بین دو مکتب فکرى بود. مى‏گوید:

«تضادى بود بین خلافت دینى که علىسمظهر آن بود و بین کشور دارى دنیوى که معاویهسمظهر آن بود» [۵۳۹]. نتیجه‏ى طبیعى این دو روش متفاوت که هر یک از دو گروه به میل خود اختیار کرده بود آشکارا به ظهور پیوست. سبب پیدایش این تفاوت این بود که زمان، فرق کرده بود و دامنه‏ى فتوحات گسترش یافته و ثروت، فراوان شده و مسلمانان از جوامع و فرهنگ‏هاى مردم مناطق تازه فتح شده، متأثّر شده بودند. از طرف دیگر فاصله‏ى زمانى با عصر نبوّت و فقدان نخستین شاگردان مکتب نبوى که درس ساده زیستى و سخت‏کوشى را آموخته بودند، نیز دخیل بود. عقّاد با موشکافى و بلاغت به این حقیقت اشاره کرده است:

«عصر علىسدر مقایسه با دوره‏هاى پیشین و آینده، عصر عجیبى بود؛ اما از این نظر که مسیر شایسته‏ى خود را پیمود، تعجبى نداشت؛ زیرا نه کاملاً ثابت و استوار بود و نه کاملاً آشفته و بى‏ثبات، بلکه مانند ساختمان جدیدى بود که نزدیک به اتمام است، نه به طور کامل فرو ریخته و نه ساختمان تکمیل شده و ثابت و استوار است.»

تفاوت بین این دو روش بنا بر تأثیر زمان و تحوّلاتى بود که در جامعه‏ى اسلامى به حکم طبیعت بشرى و قانون نظام آفرینش پدید آمده بود. این تفاوت به نفع امیر معاویهسبود؛ زیرا او بر سپاه و منطقه‏اى حکومت مى‏کرد که نظم و آرامش برقرار بود و فرمان امیر را با دل و جان مى‏خریدند؛ اما در سپاه حضرت علىسو محدوده‏ى حکومتش (بنا بر طبیعت دو منطقه و روحیه‏ى قبایلى ساکنان آنجا، چنان که قبلاً ذکر شد) تا حدّى اضطراب و هرج و مرج حکم‏فرما بود. اطرافیانش افرادى خودخواه و خیره سر بودند که به منافع مادى چشم دوخته و به امتیازات گروه مخالف طمع داشتند.

استاد عقّاد مى‏گوید:

«خشنودى از نظام اجتماعى موجود، سهم معاوية بن ابى‏سفیانسدر منطقه‏ى شام و اطرافش بود و بیزارى و تنفر از نظام اجتماعى، سهم على بن ابى‏طالبسدر سراسر جزیرة‏العرب بود» [۵۴۰]. وى مى‏افزاید:

«مسأله‏ى اختلاف بین على و معاویهسبر سر یک موضوع (خلافت) نبود که اگر یکى از آن دو به پیروزى مى‏رسید، نزاع قطع مى‏شد، بلکه اختلاف بین دو نظام رقیب و جهان‏بینى متقابل بود که یکى از آن‌ها به ثبات و استقرار تن در نمى‏داد و دیگرى پذیراى نظام نوین حکومت و مایل به بقا و استقرار بود» [۵۴۱].

[۵۳۹] عقاد، العبقریات الإسلامیة، ص ۸۹۲. [۵۴۰] عقاد، العبقریات الإسلامیة، ص ۸۶۹. [۵۴۱] همان منبع، ص ۸۹۲.