ترجمه فارسی المرتضى، پژوهشى تاريخى و فراگير پيرامون زندگانى على رضی الله عنه

فهرست کتاب

رفتار کوفیان با مسلم

رفتار کوفیان با مسلم

مسلم بن عقیل بر مرکب خود سوار شد و با رمز مخصوص خود که «یا منصور امّت» بود، مردم را به سوى خود فرا خواند. چهار هزار نفر از کوفه گرد او جمع شدند، عبیداللّه‏ بن زیاد سران قبایل را جمع کرد و قصر را به روى مردم بست، وقتى مسلم با سپاهش به درِ قصر رسیدند، هر یک از سران قبایل که قبلاً با عبیداللّه‏ در قصر بودند به اقوام خود اشاره کردند که مسلم را رها کنید و برگردید و آنان را تهدید کردند. از سوى دیگر ابن زیاد گروهى از سربازان خود را بسیج کرد تا در شهر گشت کنند و مردم را از یارى مسلم بازدارند، مردم او را تنها گذاشتند، زنان مى‏آمدند و فرزندان و برادران خود را از یارى مسلم منصرف مى‏کردند و به خانه باز مى‏گرداندند. مردان به برادران و پسران خود مى‏گفتند: اگر از او جدا نشوید، فردا که لشکر شام از راه مى‏رسد، چه کار مى‏کنید؟

بدین ترتیب مردم، مسلم را تنها گذاشته و از اطراف او پراکنده شدند و جز پانصد نفر کسى باقى نماند، سپس به سیصد نفر رسیدند، سپس کمتر شدند تا آنکه بیش از سى نفر نماند. مسلم نماز مغرب را با آن‌ها خواند و عازم دروازه‏هاى «کنده» شد، در حالى که ده نفر بیشتر با او نبود. سپس این ده نفر هم از دور او پراکنده شدند و خودش تنها ماند، حتى کسى نبود او را راهنمایى کند یا به خانه‏ى خود پناه دهد. تاریکى او را فرا گرفت و او در بین راه سرگردان بود و نمى‏دانست به کجا برود [۶۱۷]. داستان بى‏یار و مددکار ماندن مسلم توسط کوفیان، طولانى و دردآور است و این خود دلیل آشکارى است بر این امر که خضوع و کرنش در برابر قدرت و مادیات و کسب جاه و منصب جزء طبیعت بشرى و از نقاط ضعف وى به شمار مى‏رود، هر چند این عمل با اصول و ارزش‏ها و الگوها تضاد داشته باشد [۶۱۸]. سرانجام مسلم به خانه‏اى پناه برد، خانه را محاصره کردند و او را مورد حمله قرار دادند، او نیز شمشیر به کف گرفت و به مبارزه پرداخت، تا سه بار آنان را از خانه بیرون راند، آنگاه از بیرون سنگ پرتاب کردند و خانه را به آتش کشیدند. ناچار از خانه بیرون آمد و به نبرد پرداخت. عبدالرحمن [بن محمد بن اشعث] صاحب منزل، او را امان داد، مسلم خود را تسلیم کرد، آنان او را بر قاطرى سوار کردند و خلع سلاح نمودند، او دیگر قدرتى نداشت، بنابراین به گریه افتاد و دانست که کشته مى‏شود [۶۱۹].

[۶۱۷] همان منبع، ج ۸، ص ۱۵۵ ـ ۱۵۴. [۶۱۸] باید دانست که این منطقه از عراق که مسلم و حضرت حسینسدر آنجا سر و کار داشتند، تعداد زیادی از جمعیتش را افراد تازه مسلمان، غلامان آزاد شده و عرب‏هاى قبایل شرق تشکیل مى‏داد که هنوز به طور کامل به رنگ اسلامى درن،مده بودند. همچنین بر اثر زندگى در سایه‏ى حکومت آزاد و مرفّه ساسانى، مردم عراق با صفاتى چون قدرت و ثروت پرستى، فرصت‏طلبى و قوم پرستى عادت کرده بودند. این صفات زمانى بیشتر آشکار شد که یک طرف عقیده و اصول و اخلاق قرار داشت و در طرف دیگر، ثروت، جاه و منصب و منافع زودگذر. [۶۱۹] گریه‏ى او به خاطر حسین ویارانش بود. رک: البدایة والنهایة، ج ۸، ص ۱۵۸، دارالكتب العلمیه بیروت. (مترجم)