ترجمه فارسی المرتضى، پژوهشى تاريخى و فراگير پيرامون زندگانى على رضی الله عنه

فهرست کتاب

علىسدر برابر مسؤولان حکومتى و عموم مسلمانان

علىسدر برابر مسؤولان حکومتى و عموم مسلمانان

حضرت علىس(نه تنها در زندگى شخص خویش بلکه) با مسؤولان و کارگزاران حکومتى نیز به همین شیوه عمل مى‏کرد. شاید این مرحله، براى یک خلیفه یا فرمانروا دشوارتر باشد، از این که خودش بر زهد و معیارهاى عالى تقوا (عمل بر عزیمت) پایبند باشد.

یکى از سفارش‏هاى همیشگى‏اش به کارگزاران این بود که:

«با مردم به انصاف رفتار کنید و در برابر نیازهاى‏شان بردبار باشید؛ زیرا شما خزانه‏داران ملّت، وکلاى مردم و نمایندگان رهبران هستید. هیچ کس را به سبب نیازش نرنجانید و او را از خواسته‏اش باز ندارید. براى گرفتن مالیات، مردم را به فروش لباس تابستانى و زمستانى، وسیله‏ى نقلیه و غلام مجبور نسازید و براى دریافت یک درهم کسى را تازیانه نزنید» [۵۳۵]. به یکى از مأموران جمع‏آورى مالیات و زکات این گونه سفارش کرد:

«با کمال وقار و آرامش به سوى آن‌ها برو تا میان مردم قرارگیرى، آنگاه به آن‌ها سلام کن و در سلام گفتن کوتاهى مکن، سپس بگو: بندگان خدا! خلیفه‌ی مسلمین مرا فرستاده است تا حقّ خدا را که در اموال شما وجود دارد بگیرم، آیا حقّ خدا در اموال شما هست که به ولىّ او بپردازید؟

اگر کسى گفت: حقّ خدا در مال من نیست، با او کارى نداشته باش و اگر کسى به تو لطف کرد، همراه او برو، بدون این که او را به وحشت اندازى یا تهدید کنى یا به زور بگیرى یا تحت فشار قرار دهى، آنگاه آنچه از طلا و نقره به عنوان زکات مى‏دهد، بگیر!

اگر گوسفند یا شتر داشته باشد، بدون اجازه‏اش نزد آن‌ها مرو؛ زیرا بیشتر آن‌ها مال اوست. وقتى به چهارپایان رسیدى مثل افراد صاحب قدرت و خودخواه وارد نشو و حیوانات را رم مده و آن‌ها را مترسان و صاحب آن‌ها را ناراحت نکن، آنگاه مال را به دو قسمت تقسیم کن، سپس به صاحب مال اختیار بده تا هر بخشى را که مى‏خواهد براى خویش برگزیند، وقتى انتخاب کرد با انتخابش مخالفت نکن. سپس باقى مانده را دو بخش کن و صاحب مال را آزاد بگذار تا سهم خود را انتخاب کند. پیوسته این تقسیم کردن را ادامه بده تا به اندازه‏ى حقّ خدا از مال وى باقى بماند، آنگاه آن را دریافت کن. اگر صاحب مال تقسیم را قبول نکرد، بار دیگر تقسیم را مثل اول شروع کن!» [۵۳۶]

[۵۳۵] صبحى صالح، نهج البلاغه، نامه‏ى شماره‏: ۵۱. [۵۳۶] صبحى صالح، نهج البلاغه، نامه‏ى شماره‏ى ۲۵.