سیره و اخلاق یزید
طبرانى مىگوید: «یزید در جوانى اهل شراب بود و به شیوهى جوانان عمـل مىکرد» [۶۰۹]. ابن کثیر مىگوید:
«یزید خصلتهاى خوبى هم داشت؛ مثل سخاوت، بردبارى، فصاحت، شعرگویى، شجاعت و حسن تدبیر در کشوردارى. از جمال و زیبایى نیز برخوردار بود و خوش برخورد بود، از عیوبش این که دنبال خواستههاى نفسانى مىرفت، گاهى بعضى از نمازها را ترک مىکرد و نمىخواند [۶۱۰]. بیشترین عیبى که متوجه او شده، شرابخوارى و شهوتپرستى و ارتکاب بعضى از اعمال ناپسند بود [۶۱۱]. یزید را به «زندیق» و ملحد بودن متّهم نکردهاند، بلکه فاسق بوده است [۶۱۲]. گویند: یزید به موسیقى، بادهنوشى و شکار، شهرت داشت و به داشتن سگ و غلام علاقهمند بود، قوچ و خرس و میمون را به جان هم مىانداخت و تماشا مىکرد [۶۱۳]. یزید در سال ۲۵ یا ۲۶ یا ۲۷ هجرى ـ به اختلاف روایات ـ به دنیا آمد و در زمان حیات پدرش براى او بیعت گرفته شد و بعد از وفات پدرش، این بیعت را در رجب سال ۶۰ هجرى تجدید و مؤکد کرد [۶۱۴]. عمر بن خطابسفرمود:
«به پروردگار کعبه سوگند! که مىدانم عرب چه وقت هلاک مىشود؛ وقتى که زمامدار آنها کسى باشد که زمان جاهلیت را در نیافته و در اسلام نیز رسوخ و امتیازى نداشته باشد» [۶۱۵]. ولایت یزید ـ که سیرهاش ذکر شد ـ حادثهاى بود که در عصر اول اسلام و عصرى که متصل با دورهى خلافت راشده بود، قابل تحمل نبود، در آن وقت هنوز بزرگانى از صحابه و تابعین در قید حیات بودند و در میان آنان کسانى بودند که به خلافت و رهبرى مسلمانان سزاوارتر بودند و بهتر مىتوانستند اهداف و آرمانهاى اسلامى را که قرآن بیان فرموده و مقصود تشکیل خلافت هستند تحقق بخشند. بنابراین طبیعى بود که نسبت به این امر، بیش از زمانهاى بعدى حساسیت نشان داده شود. اگر این امر در دورههاى بعدى به وقوع مىپیوست تا این حد حساسیت و واکنش نشان داده نمىشد، چنان که در زمانهاى بعدى (عصر اموى و عباسى) در عمل ثابت شد.
[۶۰۹] ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج ۸، ص ۲۲۸. [۶۱۰] همان منبع، ص ۲۳۰. [۶۱۱] همان منبع، ص ۲۳۲. [۶۱۲] همان منبع، ص ۲۳۲. محققان برآنند که این سیره و اخلاق یزید مربوط به زمان حکومت اوست، ولى در زمان حیات پدرش به فسق و فجور معروف نبود. (ر.ک: «معاویه و حقایق تاریخى»، اثر علامه محمّد تقى عثمانى) (مترجم) [۶۱۳] همان منبع، ص ۲۳۵. [۶۱۴] ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج ۸، ص ۲۲۶. وفات معاویه به اتفاق مورّخان در رجب سال ۶۰ هجرى در دمشق پیش آمد و عمرش ۷۸ سال و بنا به قولى متجاوز از هشتاد سال بود. البدایة والنهایة، ج ۸، ص ۱۴۳. [۶۱۵] البدایة والنهایة، ج ۸، ص ۲۳۲.