ترجمه فارسی المرتضى، پژوهشى تاريخى و فراگير پيرامون زندگانى على رضی الله عنه

فهرست کتاب

فعالیت براى تغییر نظام فاسد و ارزش آن

فعالیت براى تغییر نظام فاسد و ارزش آن

خلافت، بعد از خلفاى راشدین ـ متأسّفانه ـ به تدریج به نظام موروثى و خاندانى مبدّل گشت. عرب و مسلمانان، در برابر این نظام، سرتسلیم فرود آوردند، هیچ کس نمى‏توانست در قیام علیه خلیفه‏ى اموى و عباسى امید پیروزى داشته باشد، مگر کسانى که از شرافت نسبى و برترى خانوادگى برخوردار بودند و همچنین از حمایت و پشتیبانى قومى و مردمى بهره‏مند بودند و توان مبارزه با قدرت مستحکم آن‌ها را داشتند. از اینجاست که کلّیه‏ى کسانى که در برابر حکومت اموى و عبّاسى قیام کردند، از اهل بیت پیامبر و از علوى‏ها بودند؛ زیرا امکان پیروزى آن‌ها بیشتر بود و مسلمانان بیشتر به آن‌ها اعتماد و تمایل داشتند و اصلاح طلبان، بهتر با آن‌ها همکارى مى‏کردند، لذا کسانى که از اوضاع فاسد روزگار خود به تنگ آمده و از ضایع شدن اموال مسلمانان در خوش‏گذرانى‏هاى حکام رنج مى‏بردند، مبارزان و اصلاح طلبان را یارى نموده و به حمایت آن‌ها کمر بستند.

بعد از قیام حسین بن علىبنواده‏ى او، زیدبن على بن حسین در برابر هشام بن عبدالملک اموى قیام کرد. وى در سال ۱۲۲ هـ. ق. کشته و به دار آویخته شد. امام ابوحنیفه/او را در این قیام حمایت و یارى کرد و ده‏هزار درهم مساعدت نمود [۶۴۸]. سپس از اولاد حسن بن على، محمد بن عبداللّه‏ بن حسن بن على معروف به نفس زکیه، در مدینه و برادرش، ابراهیم در کوفه در برابر منصور عبّاسى قیام کردند. امام ابوحنیفه و مالک از طرفداران نفس زکیه بودند، امام ابوحنیفه آشکارا او را یارى مى‏کرد و با کمک‏هاى مالى فراوان نیز از او حمایت مى‏کرد و به حسن بن قحطبه [۶۴۹]، یکى از فرماندهان نظامى ارتش منصور توصیه نمود که با ذوالنفس الزکیه نجنگد، لذا ابن قحطبه از جنگ با او بازآمد و از منصور عذرخواهى کرد. به همین دلیل منصور با امام ابوحنیفه دشمن شد و او را مورد شکنجه و آزار قرار داد تا در زندان جان سپرد.

در تاریخ کامل ابن اثیر آمده است که مردم مدینه از امام مالک بن انس/پرسیدند: ما که با ابوجعفر (منصور) بیعت کرده و با او پیمان بسته‏ایم، آیا مى‏توانیم پیمان را بشکنیم و محمد ذوالنفس الزکیه را در قیام علیه منصور یارى کنیم؟ امام مالک در پاسخ گفت: «بیعت شما از روى اجبار و اکراه بوده است، بنابر این شما مکلّف به رعایت این پیمان نیستید». آنگاه مردم به یارى محمد شتافتند [۶۵۰]. محمّد در ماه رمضان سال ۱۴۵ هـ. ق. در مدینه به شهادت رسید و برادرش، ابراهیم نیز در ذیقعده‏ى همان سال کشته شد.

این فعالیت‏ها به ظاهر ناکام ماند و نتیجه‏ى مطلوب حاصل شد؛ زیرا حکومت‏ها بسیار مقتدر و داراى توان رزمى و ریشه‏ى مستحکم بودند. در تاریخ گذشته و معاصر بسیارى از نهضت‏ها و فعالیت‏ها دیده شده که بر پایه‏ى اخلاص، ایمان، شجاعت و پایمردى استوار بوده و رهبران آن‌ها و نیز پیروان آن‌ها در فداکارى جانى و مالى هیچ گونه کوتاهى نکرده‏اند، اما با این همه باز هم در برابر حکومت‏هاى منظّم و تا دندان مسلح با شکست مواجه شده‏اند. این امر چیز جدیدى نیست و در نظام آفرینش و قانون طبیعى جهان، شگفتى ندارد. گرچه این فعالیت‏ها از نظر سیاسى و نتیجه‏ى ظاهرى به موفقیت نرسید، اما خدمت بزرگى براى اسلام انجام داد؛ زیرا تاریخ اسلام و شرافت و کرامت آن را حفظ کرد. اگر این فعالیت‏ها در ادوار مختلف وجود نمى‏داشت، تاریخ اسلام مجموعه‏اى بود از داستان‏هاى خودخواهى، زورگویى، تطمیع و تهدید پادشاهان جبّار و سودجو و کرنش آدم‏هاى دربارى و فرصت طلب. این مجاهدانِ قهرمان و مؤمنان از خودگذشته، جان بر کف نهاده و در برابر رژیم‏هاى فاسد و تطمیع مادى آنان سر تسلیم فرود نیاوردند و براى نسل‏هاى آینده الگوهایى درخشان از ایمان و یقین به جاى گذاشتند که همواره بر تارک تاریخ نور افشانى مى‏کنند و الهام بخش دلاورى اسلامى و قیام علیه فساد و دفاع از اسلام مظلوم و کرامت از دست رفته‏ى آن است.

حقّا که این خود میراث افتخارآمیز و سرمایه‏ى گران‏بهایى است که موجب عزّت اسلام و سربلندى مسلمانان است.

﴿مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِنِ ٱتَّقَيۡتُنَّۚ فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَيَطۡمَعَ ٱلَّذِي فِي قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا٣٢[الأحزاب: ۳۲].

«در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ایستادند؛ بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضى دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیل در عهد و پیمان خود راه ندادند» [۶۵۱].

***

[۶۴۸] مکى؛ احمد، مناقب ابى حنیفة، ج ۱، ص ۵۵. [۶۴۹] در بعضى از کتاب‏هاى تاریخ، حمید بن قحطبه آمده است. [۶۵۰] ابن اثیر، الکامل، ج ۵، ص ۲۵۱. مسلّم است که تأیید و پشتیبانى امام ابوحنیفه و امام مالک که دو رهبر بزرگ بودند، اهمیت و ارزش به سزایى داشت و در تاریخ فعالیت‏هاى انقلابى جایگاه ویژه‏اى دارد. [۶۵۱] اقتباس از کتاب «تاریخ دعوت و اصلاح»، اثر نگارنده، ج ۱، ص ۶۸ ـ ۶۷.