واقعهى حرّه و مرگ یزید
واقعهى حرّه در سال شصت و سه رخ داد، این حادثه لکهى ننگى است بر پیشانى تاریخ صدر اسلام. زیرا یزید به مسلم بن عقبه اجازه داد که به مدت سه روز شهر مدینه را مورد هرگونه غارت و تاراج قرار دهد.
ابن کثیر مىگوید:
«در این سه روز به قدرى فساد و خرابکارى در شهر نبوى ایجاد شد که از حد و مرز خارج است. یزید مىخواست سلطه و قدرت خود را مستحکم کند و بدون منازع و مخالف حکومت کند، اما پوزهاش به خاک مالیده شد و خداوند او را ناکام گردانید» [۶۳۸]. یزید بعد از آن زیاد زنده نماند و از حکومت بیش از چهار سال بهره نبرد و در چهاردهم ربیعالاول سال شصت و چهار قمرى در گذشت [۶۳۹]. با مرگ یزید، حکومت آل ابوسفیان پایان یافت و به بنى مروان بن حکم منتقل شد [۶۴۰]و در میان آنها دست به دست گشت تا آنکه به بنىعبّاس رسید. خداوند مالک حکومتهاست، اوست که به هر کس بخواهد حکومت مىبخشد و از هر کس بخواهد حکومت را مىگیرد. هر کس را بخواهد عزّت مىدهد و هر کس را بخواهد ذلیل مىکند.
[۶۳۸] ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج ۸، ص ۲۲۲. [۶۳۹] همان منبع، ج ۸، ص ۲۲۶. [۶۴۰] بعد از یزید، پسرش، معاویه بن یزید به تخت خلافت نشست. در تاریخ ۱۴ ربیع الاول سال ۶۴ بعد از مرگ پدرش با او بیعت شد. او مردى نیکوکار و عابد بود، اما مدّت خلافتش طول نکشید و در مدّت خلافتش مریض بود و خارج نمىشد، در سن بیست و یک سالگى (و به قولى کمتر و بیشتر) از دنیا رفت، بنىامیه بعد از او در سوم ذیعقده سال ۶۴ با مروان بن حکم بیعت کردند. مروان در سوم رمضان سال ۶۵ درگذشت و پسرش، عبدالملک بن مروان به جاى او نشست. حکومت در میان آل مروان سالها استمرار،فت تا آنکه بنىعبّاس از دست آنها ربود و قرنها به حکومت پرداختند؛ «إنّ الأرض للّه يورثها من يشاء».