ترجمه فارسی المرتضى، پژوهشى تاريخى و فراگير پيرامون زندگانى على رضی الله عنه

فهرست کتاب

رهبران و مجاهدان کشورهاى عربى

رهبران و مجاهدان کشورهاى عربى

در کشورهاى عربى نیز دعوتگران، مصلحان و مجاهدانى به پا خاسته‏اند که با شجاعت کم‏نظیر و کاردانى فوق‏العاده در برابر قدرت‏هاى بزرگ غربى به مبارزه پرداخته‏اند، بر اثر فداکارى‏هاى آن‌ها کشورشان از یوغ استعمار و تسلّط بیگانگان آزاد شده و توانسته‏اند حکومت آزاد اسلامى تشکیل دهند. در اینجا به ذکر دو شخصیت (سید امیر عبدالقادر الجزایرى و سیدى احمد شریف سنوسى) اکتفا مى‏کنیم و تأثرات امیر بیان، شکیب ارسلان را از حواشى کتاب «حاضر العالم الإسلامى»، تألیف نویسنده‏ى امریکایى لوتروب ستودارد (LOTHROP STODDARD) ترجمه‏ى عربى استاد عجّاج نویهض، نقل مى‏کنیم. وى درباره‏ى امیر عبدالقادر الجزایرى مى‏نویسد:

«امیر عبدالقادر بن محى الدین حسنى از سادات بود، اصل اجداد او از مغرب اقصى (دور) هستند، وى در سال ۱۲۲۳ هـ. ق. برابر با ۱۸۰۸ م. به دنیا آمد و در مهد علم و تقوا بزرگ شد، توجّه خاصّى به فراگیرى علوم مبذول داشت تا این که در علم فقه، ادب، توحید و فلسفه و علوم عقلى مهارت خاصى پیدا کرد و در آموزش فنون جنگى نیز مهارت‏هایى کسب کرد؛ بنابراین او از یک نظر عالمى برجسته و از جنبه‏ى دیگر قهرمانى سلحشور بود که شمشیر و قلم را یک‏جا جمع داشت، در میان مردم از مقام و وجهه‌ی بلندى برخوردار بود. بعد از وفات پدرش به عنوان حاکم و امیر رسمى تمام مناطق غربى مغرب وسطى پذیرفته شد، سپس دامنه‏ى سلطه‏اش گسترده‏تر گردید و مناطق دیگرى به آن افزوده شد. در واقعه‏ى «یوم المقطع» (۲۶ ژوئن ۱۸۳۵م.) بر سپاه فرانسه پیروز شد، سپس در جنگ با ژنرال فرانسوى «بوجو» شکست خورد؛ اما در عزم و قوّت او سستى راه نیافت. فرانسه در معاهده‏ى «تفنه» به دلاورى او اعتراف کرد و براساس این معاهده، همه‏ى ولایت وهران و بخش بزرگى از ولایت الجزائر تحت سلطه‏ى او قرار گرفت.

او در تمام احوال از هیچ کوششى براى تأسیس حکومت اسلامى دریغ نورزید، در تاریخ ۲۰ نوامبر سال ۱۸۳۹ م. علیه فرانسوى‏ها اعلان جهاد کرد، از آن تاریخ تا سال ۱۸۴۳ م. جنگ به طور مستمر ادامه داشت. امیر عبدالقادر مردانه در برابر دشمن مقاومت کرد، ولى سرانجام دشمن به سبب برترى نظامى‏اش بر اغلب شهرها چیره گشت و از سوى دیگر، سربازانش دست از مقاومت کشیدند و او را تنها گذاشتند، وى ناچار به مغرب (مراکش) پناهنده شد. براى بار دوم نیز به فرانسویان حمله کرد تا اینکه آن‌ها را از الجزایر بیرون راند و تا شهرهاى بربر پیشروى کرد، اما دیگر دیر شده بود و پایه‏هاى قدرت فرانسوى‏ها محکم گشته بود، بنابراین به شام رفت و بقیه‏ى عمر خود را در دمشق به همنشینى با علما و شرکت در امور خیر گذرانید. تا زنده بود در نیکوکارى، تقوا و اخلاق پسندیده، نمونه و الگو بود. در سال ۱۸۸۳ م. دار فانى را وداع گفت و در محله‏ى «صالحیه» به خاک سپرده شد» [۷۱۳]. امیر شکیب ارسلان درباره سیدى احمد شریف سنوسى که از سادات حسنى است و به همین سبب به لقب شریف یاد مى‏شد، چنین مى‏نویسد:

«در وجود سیدى احمد الشریف نمونه‏ى یک دانشمند برجسته و سید نامور و استاد مهربان را مشاهده کردم، در طول عمرم کسى را ندیدم که در عظمت، تیزهوشى، حسن خلق، سخاوت، استغناء، درست‏اندیشى، سرعت فهم و قوّت حافظه از او برتر باشد. با وجود نرم‏خویى، و فروتنى و پرهیزگارى شدید و دورى از ریا و شهرت طلبى، داراى هیبت و وقار بود.

در او صبر و شکیبایى و عزم راسخى مشاهده کردم که در دیگران خیلى کم یافتم، نور صفات نیکو در سیمایش مى‏درخشید، او در عین حال که از نظر تقوا در صف پرهیزگاران بود، از نظر شجاعت در ردیف قهرمانان به شمار مى‏آمد. از منابع موثق خبر یافتم که وى شخصا در جبهه‏ى جنگ طرابلس شرکت مى‏کرد و ساعت‏ها پشت اسب سوار بود، بدون این که اظهار خستگى کند. بى‏باکانه خود را در وسط سپاه دشمن مى‏انداخت و همواره در خط مقدم جبهه قرار داشت و همانند رهبران و فرماندهان نظامى نبود که از میدان جنگ به حد کافى فاصله مى‏گیرند تا در صورت شکست، دشمن به آن‌ها دسترسى نداشته باشد» [۷۱۴].

***

پایان ترجمه ۲۵ شعبان ۱۴۱۵ هجرى قمرى

[۷۱۳] حاضرالعالم الإسلامى، ج ۲، حاشیه‏ى شکیب ارسلان، ص ۱۷۲ ـ ۱۶۸. [۷۱۴] حاضر العالم الإسلامى، ج ۲، ص ۱۶۰ ـ ۱۵۹. همچنین به کتاب‏ها و مقالات تحقیقى پیرامون جنبش سنوسى و شخصیت شیخ سنوسى مراجعه کنید.