ترجمه فارسی المرتضى، پژوهشى تاريخى و فراگير پيرامون زندگانى على رضی الله عنه

فهرست کتاب

نگاهى کوتاه به اختلافات و مناقشات صحابه

نگاهى کوتاه به اختلافات و مناقشات صحابه

لازم است در اینجا توقفى کوتاه و نگاهى گذرا و بى‏طرفانه داشته باشیم به اختلافات صحابه که گاه به جنگ و خونریزى منجر شد:

تجربه‏هاى تاریخى و پژوهش هاى علمى و تحلیل‏هاى مثبت و دقیق حوادث و تحقیق در مورد عاملان آن‌ها، ثابت کرده است که قضاوت عجولانه و فیصله‏ى قاطع و خشونت‏آمیز که مجالى براى تحقیق و بررسى عادلانه و جستن عذر براى متّهمان نگذاشته باشد، صحیح نیست. همچنین بدون آگاهى از محیط آشوب زده و شرایط حساس و بحرانى زمان وقوع حوادث، نمى‏توان در صدور حکم، تعجیل نمود و درباره‏ى کسانى که مسئول این وقایع، شناخته مى‏شوند بى‏محابا داورى کرد که آن‌ها مردمى گمراه، جاه طلب و بدخواه بوده‏اند؛ زیرا بارها اتفاق افتاده است که در فهم علل حوادث و مناقشاتى که از نظر زمانى و مکانى چندان فاصله‏اى با ما نداشته‏اند، دچار اشتباه شده‏ایم و در حق یکى از دو طرف [ناخواسته] غیر منصفانه قضاوت نموده‏ایم؛ به دلیل این که ما از شرایط زمان و محیطى که محلّ وقوع این حوادث بوده کاملاً آگاه نبوده‏ایم و انگیزه‏ى بروز این اختلافات براى ما روشن نبوده است. از طرف دیگر جایگاه رهبران دو گروه درگیر و سوابق دینى و جهادى و فضیلت و تقواى آن‌ها را مدّ نظر نداشته و از اهداف آن‌ها نیز مطّلع نبوده‏ایم. قضیه‌ی جنگ جمل نیز چنین است. در این جنگ گروهى خواستار اجراى حد شرعى بر قاتلان حضرت عثمانسبودند و گروه دیگر خود را از انجام این کار، عاجز مى‏دانستند، در نتیجه، این جنگ و اختلاف بین آنان در گرفت. بنابراین باید شرایط آن روزگار، هدف و انگیزه، تمایلات دینى و سوابق خدمات طرفین درگیر را کنار هم قرار داد و آنگاه به قضاوت پرداخت. در غیر این صورت بسیار مشکل است که بتوانیم در مورد حوادثى که چند قرن پیش رخ داده است، آن هم در محیطى که کاملاً با محیط ما متفاوت بوده است، راه عدل و انصاف را بپیماییم.

(قاضى) ابوبکر از ابوالبخترى نقل کرده که از حضرت علىسپرسیدند: آیا اصحاب جمل، مشرک‏اند؟ در پاسخ فرمود: از شرک گریزان و بیزار هستند.

ـ آیا منافق هستند؟

ـ فرمود: منافقان، خدا را بسیار کم یاد مى‏کنند.

ـ پس به نظر شما چکاره‏اند؟

فرمود: برادرانم هستند که علیه من شورش کرده‏اند و امیدوارم من و آنان از گروهى باشیم که خداوند درباره‏ى آن‌ها فرموده است:

﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنۡ غِلٍّ إِخۡوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِينَ٤٧[الحجر: ۴۷].

«هرگونه غل (حسد و کینه و عداوت) را از سینه‏ى آن‌ها مى‏شوییم، در حالى که همه برادرند و بر تخت‏هاى (بهشت) رو به روى یکدیگر قرار دارند

روایات متعددى نقل شده که شرکت‏کنندگان در جنگ جمل، بعدا از موضع خود پشیمان شده و اظهار تأسّف کرده‏اند؛ از خود امّ‏المؤمنینلآن گونه که قبلاً آوردیم و از حضرت زبیرسچنین روایتى نقل شده است. حاکم از ثور بن مجزاة روایت کرده که حضرت طلحهسرا در آخرین لحظات زندگى دیدم، از من پرسید: از کدام گروه هستى؟ گفتم از یاران امیرالمؤمنین، علىس، آنگاه گفت: دستت را بگشا تا بیعت کنم، من دست خود را به سوى او دراز کردم، بیعت کرد و روحش پرواز نمود، سپس نزد حضرت علىسآمدم و ماجرا را برایش تعریف نمودم، فرمود: اللّه‏ اکبر! پیامبر جراست فرموده‏اند، خداوند نمى‏پسندد که طلحه بدون بیعت با من وارد بهشت شود [۴۲۳]. علامه ابن خلدون، مورخ و فیلسوف اسلام، با دید وسیعى در مقدّمه‏ى معروف خود گفتارى عادلانه در این مورد دارد، او مى‏نویسد:

«مبادا خواننده، اندیشه یا زبان خود را به خرده‏گیرى نسبت به یکى از آنان عادت دهد و دل خود را در امورى که براى آنان روى داده است، با شک در آمیزد و آن را پریشان سازد، بلکه آنچه مى‏تواند باید شیوه‏ها و راه‏هاى حقّ ایشان را جستجو کند؛ زیرا آنان در این باره شایسته‏ترین مردم‏اند و به هیچ رو اختلاف نکردند، مگر با حجّت و دلیل، و نجنگیدند و کشته نشدند جز در راه جهاد یا پدیدار ساختن حقّ و حقیقت. و با این همه، باید معتقد بود که اختلاف ایشان مهربانى و تفضّلى براى آیندگان بوده است تا هر کس به یکى از آنان که او را مى‏پسندد اقتدا کند و وى را امام و رهبر و دلیل راه خود سازد. پس این نکات را بفهم و حکمت خدا را در آفرینش و موجودات او دریاب!» [۴۲۴]علامه ابن خلدون مى‏افزاید:

«دروازه‏ى فتنه بعد از شهادت عثمانسبه روى مردم باز شد، پس کلّیه‏ى کسانى که در این وقایع شرکت جسته‏اند معذورند و همه‏ى آنان به امر دین اهتمام داشته‏اند و چیزى از علایق دینى را تباه نساخته‏اند، آنگاه پس از این (اصل یعنى اهتمام به امر دین) اندیشیده و اجتهاد کرده‏اند و خدا به احوال ایشان آگاه است و آن را مى‏داند و ما درباره‏ى آنان جز گمان نیک چیزى نمى‏اندیشیم؛ چرا که از یک‏سو احوال خود ایشان و از سوى دیگر گفتارهاى حضرت رسول که صادق و امین است درباره‏ى آن‌ها گواه بر مدعاى ما است» [۴۲۵]سپس مى‏افزاید:

«مبارزه‏اى که (على و معاویه) با یکدیگر آغاز کرده بودند، براى مقصود و غرض دنیوى یا برگزیدن باطل و کینه‏ورزى نبود، چنان که گاهى ممکن است کسى به غلط چنین توهّمى کند و ملحدى هم بدان بگراید، بلکه آن‌ها از روى اجتهاد در راه حق اختلاف پیدا کردند و نظر یکى مخالف نظر دیگرى بود و در نتیجه به جنگ و کشتار دست یازیدند.

هر چند علىسحق به جانب بود ولى معاویه هم در این باره قصد باطل نداشت، بلکه او آهنگ حق نمود ولى در اصابت به حق خطا کرد و همه در مقاصدى که داشتند بر حق بودند. آنگاه طبیعت و خاصیت کشوردارى، اقتضاى فرمانروایى مطلق مى‏کرد و ناچار باید فرد واحدى زمام حکومت را در دست مى‏گرفت و ممکن نبود معاویه این را از خود و طایفه‏اش رد کند؛ چه این وضع از امور طبیعى به شمار مى‏رفت» [۴۲۶]. سپس مى‏افزاید:

«از علىسدرباره‌ی کشتگان دو جنگ جمل و صفین پرسیدند فرمود: سوگند به کسى که جان من در دست قدرت اوست! هر یک از آن گروه که با دل پاک جان سپرده باشند، به بهشت رفته‏اند» [۴۲۷]. شیخ‏الاسلام ابن تیمیه مى‏گوید:

«از کتاب و سنت و اجماع سلف، ثابت است که هر دو گروه مؤمن و مسلمان بودند و حضرت علىسو کسانى که با او بودند، به حق نزدیک‏تر بودند، واللّه‏ اعلم» [۴۲۸]. جنگ جمل مانند فوّاره‏اى بود که به جوش آمد و سپس فرو نشست، اما جنگ صفّین نبرد بین دو نظام متوازى [۴۲۹]و جنگ بین دو لشکر نیرومند بود که تفصیل آن به طول مى‏انجامد، بنابر این با اختصار به بیان آن مى‏پردازیم:

[۴۲۳] حکیم الاسلام امام احمد بن عبدالرحیم، معروف به شاه ولى اللّه‏ دهلوى، إزالة الخفاء، مقصد دوم، ص ۲۸۰. [۴۲۴] ترجمه‏ى فارسى مقدمه‏ى ابن خلدون، ج ۱، ص ۴۱۹.چاپ هفتم ۱۳۶۹،انتشارات علمى فرهنگى وزارت فرهنگ. [۴۲۵] همان منبع، ص ۴۱۵ (متن عربى: ص ۱۷۱). [۴۲۶] همان، ج ۱، ص ۳۹۴ ـ ۳۹۳. [۴۲۷] همان منبع، ص ۴۱۲ ـ ۴۱۱. (مترجم) [۴۲۸] شیخ الإسلام احمد بن تیمیه، مجموع فتاوى، ج ۴، ص ۴۳۳. [۴۲۹] در مورد اختلاف بین این دو نظام و اسباب و نتایج آن در بخش هفتم همین کتاب بحث خواهد شد.