ترجمه فارسی المرتضى، پژوهشى تاريخى و فراگير پيرامون زندگانى على رضی الله عنه

فهرست کتاب

قبول حکمیت از جانب علىسو ظلم خوارج در حقّ وى

قبول حکمیت از جانب علىسو ظلم خوارج در حقّ وى

قبل از آنکه در مورد خوارج سخن بگوییم وحالات روحى و معتقدات افراطى آن‌ها را تجزیه و تحلیل کنیم و از دیدگاه تاریخ به محک نقد و بررسى بگذاریم، گزیده‏اى از گفتار استاد عقّاد را درباره‏ى موضع حضرت علىسو مشکلى که در پیش داشت از کتاب «العبقریات الإسلامية»، نقل مى‏کنیم، عقّاد مى‏گوید:

«به نظر من، آنان که حضرت علىسرا به سبب قبول حکمیت سرزنش مى‏کردند، از شتابزدگى آنان پیداست که اگر او حکمیت را نمى‏پذیرفت باز هم اینان نخستین کسانى بودند که او را به شدت مورد نکوهش قرار مى‏دادند که چرا زمانى که چاره‏اى داشت حکمیت را نپذیرفت؛ زیرا حضرت علىسزمانى حکمّیت را پذیرفت که لشکریانش از جنگیدن سرباز زدند و نزدیک بود در سپاه او بین موافقان و مخالفان حکمیت، جنگ در گیرد.

مورّخانى که نظر حضرت علىسرا در مورد حکمیت درست مى‏دانند، اما رأى او را در مورد تعیین ابوموسىسبا وجود اطّلاع از ضعف و تردید وى تأیید نمى‏کنند، فراموش کرده‏اند ابوموسى بر او تحمیل شده بود، همان گونه که در یک لحظه حکمیت بر وى تحمیل گردید. همچنین نکته‏یى را که از این مهم‏تر است به باد فراموشى مى‏سپارند و آن این که اگر به جاى ابوموسى، مالک اشتر یا عبداللّه‏ بن عباسبیا هر کس دیگرى از جانب علىستعیین مى‏شد، باز هم نتیجه یکى بود؛ زیرا عمرو بن عاصسهرگز على را به خلافت برنمى‏گزید، در نتیجه هر دو داور در حالى از یکدیگر جدا مى‏شدند که هر یک پیشواى خود را تأیید مى‏نمود. بنابراین کار به جایى مى‏رسید که اکنون رسیده است.

بنابراین تاریخ نویسانى که از این کار انتقاد کرده‏اند، نمى‏توانند راه حلّى بهتر از آنچه حضرت على ناچار انتخاب کرد ارایه دهند، اعمّ از اینکه وى به خطا بودن آن آگاهى داشت یا اینکه مى‏دانست داورى غیر ابوموسى در حصول نتیجه فرقى نمى‏کند» [۴۴۵].

[۴۴۵] عقاد، العبقریات الإسلامیة، ص ۹۲۶ ـ ۹۲۵.