اولین خطبهى حضرت علىسبعد از خلافت
چون روز جمعه فرا رسید حضرت علىسبرفراز منبر نشست و کسانى که تا آن زمان بیعت نکرده بودند با او بیعت کردند، این بیعت [مجدّد] روز بیست و پنجم ذىالحجّه صورت گرفت. وى اولین خطبهى خود را بعد از حمد و صلوات، این گونه آغاز نمود:
«همانا خداوند براى راهنمایى بشر کتابى فرود آورده و نیک و بد را در آن بیان نموده است، پس شما خیر و نکویى را بگیرید و شرّ و بدى را رها کنید! خداوند امورى را حرام قرار داده که ناشناخته نیستند و از همهى آنها هتک حرمت مسلمانان را حرامتر قرار داده است و حفظ حقوق مسلمانان را به اخلاص و توحید وابسته نموده است. مسلمان کسى است که دیگران از آسیب زبان و دستش سالم باشند، جز در مواردى که به حق باشد. براى هیچ مسلمانى جایز نیست که مسلمانى دیگر را مورد آزار و اذیت قرار دهد مگر در موردى که به حکم شرع لازم شود. به اداى حقوق اقشار مختلف مردم بشتابید و بدانید که مردانى پیش از شما از جهان رفتهاند و قیامت، شما را نیز از پشت سر، به سراى جاودانى سوق مىدهد، پس سبک بار به آنها ملحق شوید! در مورد بندگان و سرزمین خدا، از او بترسید؛ زیرا شما حتى از حیوانات و بقعههاى زمین بازخواست خواهید شد خدا را اطاعت کنید و از فرمانش سرپیچى نکنید، اگر [از جانب ما] نکویى دیدید آن را بگیرید و اگر بدى دیدید از آن اجتناب کنید. سپس در پایان، آیهى ۲۶ سورهى انفال را تلاوت کرد که خداوند مىفرماید: «به خاطر آورید هنگامى را که شما در روى زمین گروهى کوچک و اندک و ضعیف بودید، آن چنان که مىترسیدید مردم شما را بربایند، ولى خدا شما را پناه داد و یارى کرد و از روزىهاى پاکیزه بهرهمندتان ساخت تا شکر نعمتش را به جا آورید» [۳۹۸]. این خطبه، به موقع و مناسب حال و روز شنوندگان بود. امیرالمؤمنین علىسدرست موضع حساس را هدف گرفته و انگشت را بر محل درد گذاشته است؛ زیرا در آن برهه از زمان، مهمترین چیزى که مسلمانان به آن مبتلا بودند، هتک حرمت مسلمان و جرأت نمودن به ریختن خون او و زیر پا گذاشتن کرامت او بود و خلیفهى مسلمانان حضرت عثمانس، هدف همین فتنهى کورکورانه قرار گرفته بود و این فاجعهى جانکاه در برابر انظار مردم، در شهر پیامبر و در جوار مسجد و مرقد رسول اللّه جانجام شده بود. بنابراین خلیفهاى که امور مسلمانان را بعد از وى به دست مىگرفت وظیفه داشت که توجّه مردم را نسبت به رعایت حقوق مسلمانان و ترس از خدا در مورد آزار بندگان و حتّى حیوانات متمرکز سازد.
ایشان با حکمت و بلاغت تمام، برنامه و شعار دورهى جدید خلافت را در این جمله بیان نمود که: «اگر نکویى دیدید آن را بگیرید و اگر بدى دیدید آن را رها کنید.» سپس خطبهى خود را با آیهاى از قرآن به پایان برد که در آن برهه، نیاز به استحضار آن داشتند، تا به وسیلهى آن حالات قبل از اسلام و دورهى آغازین اسلام را با اوضاع کنونى مقایسه کنند؛ زمانى را به یاد آورند که بسیار اندک و ضعیف و سرخورده بودند تا جایى که همانند قطعه گوشتى بودند که بر کف دست قرار دارد و پرندگان آن را مىربایند و هم اکنون داراى قدرت، ثروت، مقام، سلامت و امنیت هستند، دنیا براىشان حساب باز کرده و در برابرشان سر تسلیم فرود آورده است و خداوند نعمتهاى فراوان به آنان داده است. بنابراین لازم است گذشته را به یاد آورند و با داشتن این نعمتها خدا را فراموش نکنند.
[۳۹۸] ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۲۲۸ ـ ۲۲۷ و نهج البلاغهى فیض الاسلام، خطبهى ۱۶۶.