صلح حدیبیه و محبّت و احترام پیامبر در قلب على
در ماه ذى قعدهى سال ششم هجرى پیمان صلح حدیبیه منعقد شد [۱۲۳]، قریش پس از تعلّل و اظهار عناد و جلوگیرى از ورود مسلمانان به مکه براى اداى عمره، سرانجام سهیل بن عمرو را نزد پیامبر جفرستادند. همین که سهیل از دور نمایان شد، پیامبر اکرم جفرمود: «آنان با فرستادن این مرد قصد صلح دارند.» سهیل پس از مذاکره گفت: قرارداد صلح باید نوشته شود، آنگاه رسول خدا جعلىسرا فرا خواند و فرمود: بنویس «بسم الله الرّحمن الرّحیم»،سهیل گفت: ما نمىدانیم رحمان کیست؟ همانگونه که قبلاً مىنوشتید، بنویس: «باسمك اللهم». مسلمانان گفتند: به خدا سوگند! ما جز «بسم اللّه الرحمن الرحیم»،چیز دیگرى نخواهیم نوشت.
پیامبر جفرمود: بنویس «باسمك اللهم»سپس فرمود: بنویس: «این پیمانى است که محمّد، رسول خدا آن را بسته است.» سهیل گفت: اگر به یقین مىدانستیم که شما رسول خدا هستید از زیارت خانهى خدا باز نمىداشتیم و با شما نمىجنگیدیم. بنویس: محمد، فرزند عبداللّه. آنگاه رسول اللّه جفرمود: من رسول خدا هستم گر چه شما قبول نداشته باشید. سپس به على فرمود: کلمهى «رسول اللّه» را پاک کن و به جاى آن بنویس: «محمد بن عبداللّه»، علىسگفت: به خدا سوگند! که این کار را نخواهم کرد. پیامبر فرمود: جایش را به من نشان بده تا خودم آن را پاک کنم، آنگاه پیامبر خود آن را پاک کرد [۱۲۴].
[۱۲۳] انگیزه و پیامدها و تفاصیل این رویداد در کتابهاى سیرت بیان شدهو همچنین رجوع شود به «السیرة النبویه» ص ۲۸۳ ـ ۲۷۳ اثر همین مؤلّف. [۱۲۴] صحیح مسلم، كتاب الجهاد والسیر، باب صلح الحدیبیه، دار احیاء الكتب العربیه، چاپ اول، ۱۹۵۵م.