ترجمه فارسی المرتضى، پژوهشى تاريخى و فراگير پيرامون زندگانى على رضی الله عنه

فهرست کتاب

حجّة الوداع و خطبه‏ى غدیر خم

حجّة الوداع و خطبه‏ى غدیر خم

علىسدر حجّة الوداع در حالى که از «نجران» (یکى از شهرهاى) یمن بر مى‏گشت خود را به پیامبر جرساند. رسول خدا جدر این حج یکصد شتر براى قربانى به همراه داشت؛ شصت و سه شتر را به دست خویش سر برید (این تعداد برابر با سال‏هاى عمر ایشان بود) و سپس به علىسفرمود که باقى‏مانده را از جانب او گلو ببرد (نحر کند). بدین ترتیب یکصد قربانى کامل شد. بعد از آنکه رسول خدا جروزهاى سه گانه‏ى تشریق را در منا گذرانید، رهسپار کعبه شد و طواف وداع را انجام داد و سپس به مردم فرمان داد که به خانه‏هاى خود بازگردند و خود با همراهانش به سوى مدینه حرکت کرد، وقتى به غدیر خم [۱۴۱]رسید، خطبه‏اى ایراد نمود [۱۴۲]و در آن خطبه، از فضایل على سخن گفت و فرمود:

«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعلىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وعادِ مَنْ عادَاهُ» [۱۴۳]. «هر کس مرا دوست دارد، على را نیز دوست داشته باشد؛ خدایا! هر که با او دوستى کند، او را دوست بدار و هر که با او دشمنى ورزد، او را دشمن بدار!»

انگیزه‏ى ایراد این سخنان این بود که بعضى از مردم بر علىسانتقاداتى داشتند و او را مورد ملامت قرار داده بودند. عده‏اى از سربازانى که در یمن با او همراه بودند، به علت اجراى عدالت [۱۴۴]در امورى که آنان به گمان خود ظلم و اجحاف و بخل مى‏پنداشتند، در مورد ایشان سخنان نادرستى به زبان آوردند، در صورتى که حق با علىسبود و اعتراض آنان موردى نداشت [۱۴۵]. حافظ ابن کثیر مى‏گوید: هنگامى که پیامبر جاز انجام مناسک حج فراغت یافت و به مدینه بازگشت در بین راه، در مکانى به نام غدیر خم، زیر درختى، در روز یکشنبه، هیجدهم ذى حجّه‏ى همان سال توقف نمود و خطبه‏ى مهمى ایراد فرمود. در آن خطبه درباره‏ى مطالب زیادى سخن گفت و همچنین درباره‏ى امانت، عدالت و صفات نیکوى علىسو قرابت وى با پیامبر سخن گفت. با این سخنان به کدورتى که در قلوب عده‏اى نسبت به علىسپیش آمده بود، پایان داد. سپس ابن کثیر به تجزیه و تحلیل احادیث وارده در این باره پرداخته و مى‏گوید: احادیث صحیح و غیر صحیح در این مورد با هم آمیخته است و شیوه‏ى اکثر محدثان بر آن بوده که هر روایتى در مورد یک موضوع یافته‏اند، بدون بررسى و جدا نمودن صحیح از ضعیف آن را نقل کرده‏اند [۱۴۶].

[۱۴۱] غدیر خم آبى بود بین مکه و مدینه در دو مایلى (یا سه مایلى) جحفه. [۱۴۲] این خطبه نه روز بعد از نزول آیه‏ى تکمیل دین (الیوم اكملت لكم دینكم...) ایراد شده است؛ زیرا این آیه به اتفاق روایات معتبر سنى و شیعى، در روز عرفه نهم ذى حجه نازل شده است (رجوع کنید به اصول کافى، باب ما نصّ اللّه‏، روایت ابوالجارودیه از جعفر صادق) ـ مترجم ـ [۱۴۳] ابن کثیر، السیرة النبویة، ج ۴، ص ۴۱۵، ۴۱۶، به نقل از امام احمد و نسایى. [۱۴۴] در کتاب‏هاى معتبر تاریخ آورده‏اند که وقتى علىسبراى حجّة الوداع از یمن حرکت کرد تا خود را به پیامبر جبرساند، یکى ازیارانش را براى فرماندهى سپاه به جانشینى خود برگزید و پیش از آنان خود را به مکه نزد پیامبر جرسانید. آن مرد لباس‏هایى را که علىساز یمنى‏ها به غنیمت گرفته بود، بین لشکریان خود تقسیم کرد. وقتى سپاهیان نزدیک مکه رسیدند، علىسبه پیشواز آن‌ها شتافت. وقتى لباس‏ها را بر آنان دید دستور داد تا همگى لباس‏ها را از تن بیرون کنند. این جریان و همچنین دو جریان دیگر در مورد غنایم موجب دلگیرى آنان شد و در این باره به پیامبرجشکایت بردند. از اینجا بود که رسول خدا جبراى شکستن‏جوّى که علیه علىسبه‏وجود آمده بود، در آن‏جمع که علىسو سپاهیانش حضور داشتند، ایراد سخن فرمود و آنان را از ناراحتى و بدبینى از على برحذر داشت. ابن اثیر مى‏گوید پیامبر چنین نیز فرمود: «اى مردم! از على گله نکنید که او در راه خدا و براى خدا از همه سخت‏گیرتر است». (ر.ک: ابن اثیر، تاریح کامل، حوادث سال دهم، ج سوم ـ همچنین بامداد اسلام، تالیف دکتر عبدالحسین زرین‏کوب، ص ۴۸، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۹ ـ سیره‏ى ابن هشام، (ترجمه فارسى) ج ۲، ص ۳۷۴، كتابخانه‏ى اسلامیه ۱۳۶۶ هـ . ش ـ خاتم پیامبران اثر محمد ابوزهره، ج ۳، ص ۵۶۹ ـ ۵۶۱، آستان قدس ۱۳۷۳. پیامبر اسلام کلمه‏ى مولى را براى کسانى دیگر جز علىسبه کار برده است؛ از جمله درباره‏ى سلمان فرمود: (سلمان مولاى اهل مدینه است)؛ «سَلْمانُ مولا لأهل المدينة» و همچنین خطاب به زید فرمود: «أنت أخونا ومولانا»؛ اى زید! تو برادر و مولاى ما هستى. (سیره‏ى ابن‏کثیر ۳ / ۴۴۳) ـ مترجم ـ [۱۴۵] ابن کثیر، السیرة النبویه، ج ۴، ص ۴۱۴، دارالفكر العربى، بیروت. [۱۴۶] ابن کثیر: البدایة والنهایة، ج ۵، ص ۲۰۸، دارالفكر العربى، بیروت.