غیرت در نسب نبوى
خاندان رسول اللّه جنسبت به نسبى که آنها را با رسول اللّه جپیوند مىداد، بسیار غیور و محتاط بودند و این نسب را هرگز در منافع دنیوى به کار نمىبردند، آن گونه که فرزندان رهبران مذهبى ادیان و ملل دیگر از این نسب بهرهبردارى مىکنند و خود را از سایر بشر برتر مىدانند و پیروان آنها، آنان را مردانى مقدّس مىشمارند. آنچه در کتابهاى تاریخ و سیره در مورد استغنا و کرامت نفس اولاد رسول جآمده است، کاملاً با شیوهى عمل و زندگى رهبران دینى مذاهب و ملل دیگر (از قبیل برهمایى، مسیحى و ...) متفاوت است؛ زیرا آنها قایل به نوعى قداست و برترى نسبى از طریق آفرینش براى خود هستند و این گروه نیازى به کسب معاش و کوشش براى فراهم آوردن لوازم زندگى احساس نمىکنند، بلکه سربار جامعه هستند.
روزى حضرت حسن بن علىببراى خرید به بازار رفت، کالایى را قیمت کرد، صاحب مغازه ابتدا نرخ عمومى را گفت، ولى وقتى فهمید که او حسن بن على، نوهى رسول اللّه جاست به خاطر احترام او قیمت کالا را کم کرد، اما حسنسقبول نکرد و از خریدن آن کالا صرفنظر کرد و گفت: «دوست ندارم در برابر چیز بىارزشى از موقعیت خود و خویشاوندى با رسول اللّه جسوء استفاده کنم.»
جویریه بن اسماء که خدمتگزار خاص زین العابدین :بود مىگوید: «حضرت زین العابدین از راه قرابت و خویشاوندى با رسول اللّه جحتى یک درهم سود نبرد» [۶۷۲]. وقتى به مسافرت مىرفت، به صورت ناشناس سفر مىکرد. علّت این کار را از او پرسیدند، گفت: ناپسند مىدانم که به خاطر خویشاوندى پیامبر جبهرهاى حاصل کنم که (به علت مسافرت) نتوانم آن را جبران کنم [۶۷۳]. همچنین نسبت به علىالرضا بن موسى کاظم نیز روایتى به همین مضمون نقل شده است [۶۷۴].
[۶۷۲] ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج ۹، ص ۱۰۶. [۶۷۳] ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج ۲، ص ۴۳۴، قاهره، ۱۹۴۸م. [۶۷۴] همان منبع.