موضعِ صحیح حضرت حسنس
صلح حضرت حسنسبا معاویهسو واگذارى خلافت به او بسیار به موقع و به جا بود، همان گونه که موضعگیرى حسینسدر برابر یزید، صحیح و به جا بود؛ زیرا محیط، اوضاع و شرایط و زمان و مکانى که حوادث پیش مىآید، داراى درجهى حرارت و دماى خاصّى هستند که طبقِ همان درجه باید موضعى انتخاب کرد و عکسالعملى نشان داد، در هر جا ودر هر حال نمىتوان یک روش را اعمال کرد. همه مىدانند که بینِ حضرت معاویهسو فرزندش یزید، از نظر سیره و اخلاق و از نظر رابطه و مصاحبت با پیامبر و از نظر نقش آنها در اسلام، از زمین تا آسمان تفاوت بود.
ادامهى جنگ با معاویهسو مقاومت در برابر او نتیجهاى جز خونریزى و ایجاد هرج و مرج در جامعهى نوپاى اسلامى که از یک طرف با اختلافات داخلى و از سوى دیگر با خطرات خارجى مواجه بود، نداشت؛ آن هم با لشکرى بىثبات که با اندک بهانهاى مىشورید و خیانت مىورزید. حضرت حسنسبیش از هر کسى به طبیعت و نهاد این لشکر عراقى که مدّعى یارى او و پیش از او مدّعى یارى پدرش بودند، آشنایى داشت و به خوبى مىدانست که چگونه پدرش را تنها گذاشتند و به جاى استقامت و پایمردى فرار را برقرار ترجیح دادند و به وسیلهى آراى گوناگون و سرپیچى از فرمان او دل حضرت علىسرا خون کردند و ناچار حضرت علىسدر خطبهها و سخنان خود به نکوهش و سرزنش آنها پرداخت [۵۹۵].
[۵۹۵] نمونهاى از خطبههاى شگفت حضرت علىسدر این مورد، در بخشهاى پیشین گذشت.