فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد چهارم

فهرست کتاب

۱- باب: فِي الشَّرِكَةِ فِي الطَّعَامِ وَالنَّهدِ والعُرُوضِ
باب [۱]: شراکت در طعام و خوراکه و کالا

۱- باب: فِي الشَّرِكَةِ فِي الطَّعَامِ وَالنَّهدِ والعُرُوضِ
باب [۱]: شراکت در طعام و خوراکه و کالا

۱۱۳۱- عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الأَكْوَعِ س، قَالَ: خَفَّتْ أَزْوَادُ القَوْمِ، وَأَمْلَقُوا، فَأَتَوُا النَّبِيَّ جفِي نَحْرِ إِبِلِهِمْ، فَأَذِنَ لَهُمْ، فَلَقِيَهُمْ عُمَرُ، فَأَخْبَرُوهُ فَقَالَ: مَا بَقَاؤُكُمْ بَعْدَ إِبِلِكُمْ، فَدَخَلَ عَلَى النَّبِيِّ ج، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا بَقَاؤُهُمْ بَعْدَ إِبِلِهِمْ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «نَادِ فِي النَّاسِ، فَيَأْتُونَ بِفَضْلِ أَزْوَادِهِمْ»، فَبُسِطَ لِذَلِكَ نِطَعٌ، وَجَعَلُوهُ عَلَى النِّطَعِ، فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ جفَدَعَا وَبَرَّكَ عَلَيْهِ، ثُمَّ دَعَاهُمْ بِأَوْعِيَتِهِمْ، فَاحْتَثَى النَّاسُ حَتَّى فَرَغُوا، ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ» [رواه البخاری: ۲۴۸۴].

۱۱۳۱- از سلمه بن اکوعسروایت است که گفت: [در یکی از غزوات] خوراکه‌های مردم خلاص شد و گرسنه ماندند، نزد پیامبر خدا جآمدند و اجازه خواستند تا شتران خود را ذبح نمایند، پیامبر خدا جبرای آن‌ها اجازه دادند.

[در این وقت] عمرسنزد آن‌ها آمد، از موضوع برایش خبر دادند، عمرسبرای آن‌ها گفت: بعد از کشتن شتران چگونه زندگی می‌کنید؟ و نزد پیامبر خدا جرفت و گفت: یا رسول الله! بعد از کشتن شتران چگونه زندگی خواهند کرد؟

پیامبر خدا جفرمودند: «برای مردم بگو که باقی‌ماندۀ طعام خود را بیاورند».

سفره‌های گسترده شد و طعام‌ها را آوردند و در آن سفره جمع کردند، پیامبر خداجبرخاستند و دعا نموده و طلب برکت کردند، سپس در پهلوی آن طعام نشسته و فرمودند: دیگ و کاسه‌های خود را بیاورید، مردم ظرف‌های خود را آوردند و پُر کردند.

بعد از آن پیامبر خدا جگفتند که: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ»، یعنی: گواهی می‌دهیم که معبودی جز خدای برحق وجود ندارد، و [شهادت می‌دهم که] من فرستادۀ خدا هستم [۱].

۱۱۳۲- عَنْ أَبِي مُوسَى سقَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ج: «إِنَّ الأَشْعَرِيِّينَ إِذَا أَرْمَلُوا فِي الغَزْوِ، أَوْ قَلَّ طَعَامُ عِيَالِهِمْ بِالْمَدِينَةِ جَمَعُوا مَا كَانَ عِنْدَهُمْ فِي ثَوْبٍ وَاحِدٍ، ثُمَّ اقْتَسَمُوهُ بَيْنَهُمْ فِي إِنَاءٍ وَاحِدٍ بِالسَّوِيَّةِ، فَهُمْ مِنِّي وَأَنَا مِنْهُمْ» [رواه البخاری: ۲۴۸۶].

۱۱۳۲- از ابوموسیسروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرموند:

«اشعریین چون به جهاد بروند، و یا توشۀ خانوادۀ آن‌ها در مدینه خلاص شود، آنچه را که دارند در یک سفره جمع می‌کنند، سپس با یک ظرف آن را بین خود مساویانه تقسیم می‌کنند، ایشان از من، و من از ایشان هستم» [۲].

[۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
این سخن را پیامبر خدا جاز این جهت گفتند که معجزۀ دیگری برای اثبات نبوت ایشان به وقوع پیوست، و در (دلائل النبوة) بیهقی آمده است که در تمام لشکر هیچ ظرفی نماند که پر نشده باشد، و هنوز هم طعام به جای خود باقی بود...
[۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) اشعریین: جمع اشعری است، و اشعری نسبت به اشعر، قبیلۀ از یمن است، و ابوموسی اشعری از همین قبیله است. ۲) این حدیث بیانگر مناقبت و فضایل اشعری‌ها است، و بهترین منقبت و فضیلت آنکه پیامبر خداجآن‌ها را به خود، و خود را به آن‌ها نسبت دادند. ۳) خلط‌کردن طعام غرض کمک برای فقراء در وقت ضرورت، کار نیک و پسندیده‌ای است.