۳٠- باب: حَمْلِ النِّسَاءِ القِرَبَ إِلَى النَّاسِ فِي الْغزْوِ
باب [۳٠]: برداشتن زنها مشکهای آب را برای مردم در جهاد
۱۲۴۴- عَنْ عُمِرِ س: أَنَّهُ قَسَمَ مُرُوطًا بَيْنَ نِسَاءٍ مِنْ نِسَاءِ المَدِينَةِ، فَبَقِيَ مِرْطٌ جَيِّدٌ، فَقَالَ لَهُ بَعْضُ مَنْ عِنْدَهُ: يَا أَمِيرَ المُؤْمِنِينَ، أَعْطِ هَذَا ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ جالَّتِي عِنْدَكَ، يُرِيدُونَ أُمَّ كُلْثُومٍ بِنْتَ عَلِيٍّ، فَقَالَ عُمَرُ: «أُمُّ سَلِيطٍ أَحَقُّ، وَأُمُّ سَلِيطٍ مِنْ نِسَاءِ الأَنْصَارِ، مِمَّنْ بَايَعَ رَسُولَ اللَّهِ ج» قَالَ عُمَرُ: «فَإِنَّهَا كَانَتْ تَزْفِرُ لَنَا القِرَبَ يَوْمَ أُحُدٍ» [رواه البخاری: ۲۸۸۱].
۱۲۴۴- روایت است که عمرسلُنگهایی را در بین زنهای از زنهای مدینه تقسیم نمود، یک لُنگ خوبی باقی ماند.
برایش گفتند: این را برای دختر پیامبر خدا جکه در نزد تو است بده، مقصد آنها أم کلثوم دختر علیببود.
عمرسگفت: (أم سُلَیط) متسحقتر است، و (أم سلیط) از زنان انصاری بود که با پیامبر خدا جبیعت کرده بودند، عمرسگفت: (أم سلیط) در جنگ بدر، مشک آب را برداشته بود، و برای ما آب میداد [۱۵۸].
[۱۵۸] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) أم سلیط زنی از مردم انصار بود که در بعضی غزوات برای مردم آب میداد، از آن جمله طوری که عمرسگفت در غزوۀ بدر، و این زن در غزوۀ خیبر نیز با پیامبر خدا جاشتراک نموده بود. ۲) ام کلثوم دختر فاطمهلاست، و در حیات پیامبر خدا جبه دنیا آمده بود، عمر بن خطابسوی را از علیسخواستگاری نمود، علیسگفت: او را نزدت میفرستم اگر خوشت آمد برای به نکاح میدهم، أم کلثوم خواست تا برای عمر بگوید که: این همان (بردی) است که برایت گفته بودم، أم کلثوم این سخن را برای عمرسگفت: عمرسبرای أم کلثوملگفت: برای پدرت بگو که قبول دارم، خداوند تو را خیر بدهد، و در این وقت دستش را بر ساق پای أم کلثوملگذاشت، أم کلثوم برای عمر گفت: چنین کاری میکنی؟ اگر امیر المؤمنین نبودی بینیات را میشکستم، بعد از آن نزد پدرش آمد و گفت: مرا نزد پیر مرد بدی فرستاه بودی، و آنچه را که عمرسانجام داده بود، برای پدرش گفت: علیسگفت: آن شوهر تو است. ۳) باید در دادن امتیازات، خدمات کسانی که در راه اسلام خدمت کردهاند، مد نظر گرفته شود، چناچه عمرسبا در نظرر داشت این امر، أم سلیط را بر همسر خود که در عین حال نوۀ پیامبر خدا جبود، برتری داد. ۴) وزراء و همنشینان خلیفه باید برایش نظر نیک داده، و به کار خیری رهنمائیاش نمایند. ۵) بر خلیفه لازم نیست تا هر آنچه را که برایش مشورت میدهند، عملی سازد.