٧- باب: صِفَةِ النَّارِ وَأَنَّهَا مَخْلُوقَةٌ
باب [٧]: صفت دوزخ، و اینکه دوزخ فعلا موجود است
۱۳۸۱- عَنْ عَائِشَةَ ل، عَنِ النَّبِيِّ ج، قَالَ: «الحُمَّى مِنْ فَيْحِ جَهَنَّمَ فَأَبْرِدُوهَا بِالْمَاءِ» [رواه البخاری: ۳۲۶۳].
۱۳۸۱- از عائشهلاز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند:
«تب از گرمی دوزخ است، [گرمی تب] را با آب سرد سازید» [۳٠۲].
۱۳۸۲- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ سأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج، قَالَ: «نَارُكُمْ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءًا مِنْ نَارِ جَهَنَّمَ» ، قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنْ كَانَتْ لَكَافِيَةً قَالَ: «فُضِّلَتْ عَلَيْهِنَّ بِتِسْعَةٍ وَسِتِّينَ جُزْءًا كُلُّهُنَّ مِثْلُ حَرِّهَا» [رواه البخاری: ۳۲۶۵].
۱۳۸۲- از ابوهریرهسروایت است که پیامبر خدا جفرمودند:
«آتش شما، یک جزء از هفتاد جزء از آتش دوزخ است».
گفته شد که: همین آتش دنیا هم برای تعذیب کافی است.
فرمودند: «آتش دوزخ [در حرارت و سوزندگی خود] بر آتش دنیا شصت و نه مرتبه برتری دارد، ، هر مرتبۀ آن در گرمی خود، مانند آتش دنیا است» [۳٠۳].
۱۳۸۳- عَنْ أُسَامَةَ سقالَ سَمِعْتُ رَسُولِ اللَّهِ جيَقُولُ: «يُجَاءُ بِالرَّجُلِ يَوْمَ القِيَامَةِ فَيُلْقَى فِي النَّارِ، فَتَنْدَلِقُ أَقْتَابُهُ فِي النَّارِ، فَيَدُورُ كَمَا يَدُورُ الحِمَارُ بِرَحَاهُ، فَيَجْتَمِعُ أَهْلُ النَّارِ عَلَيْهِ فَيَقُولُونَ: أَيْ فُلاَنُ مَا شَأْنُكَ؟ أَلَيْسَ كُنْتَ تَأْمُرُنَا بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَانَا عَنِ المُنْكَرِ؟ قَالَ: كُنْتُ آمُرُكُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَلاَ آتِيهِ [رواه البخاری: ۳۲۶٧].
۱۳۸۳- از اسامهسروایت است که گفت: از پیامبر خدا جشنیدم که فرمودند:
«در روز قیامت شخصی را آورده و به دوزخ میاندازند، آنچه که در شکم دارد [مثل روده، قلب، جگر و غیره از دبرش] خارج میشود و در آتش میریزد، و خودش مانند خری که به دور میخ خود میگردد، به دور خود میگردد.
اهل دوزخ نزدش آمده و از وی میپرسند: مگر تو نبودی که ما را به کار نیک امر میکردی، و از کار بد مانع میشدی؟ [یعنی: امر به معروف و نهی از منکر میکردی].
میگوید: شما را به کار نیک امر میکردم، ولی خودم آن را انجام نمیدادم، و شما را از کار بد مانع میشدم، ولی خودم آن را مرتکب میگردیدم».
[۳٠۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) این فرمودۀ پیامبر خدا جکه:«تب از گرمی است»، احتمال دارد که به معنی حقیقی آن باشد، به این معنی که تب حقیتا از گرمی دوزخ باشد، که خداوند متعال آن را جهت بیم دادن منکرین، و کفارۀ برای گناه مؤمنین و مقربین فرساده باشد، چناچه احتمال دارد که از باب تشبیه باشد، یعنی: تب شبیه آتش دوزخ است، و در هردو صورت این طور نیست که مقدار حرارت تب، به اندازۀ حرارت جهنم باشد، بلکه تب جزئی از آن است، بمانند آنکه قطره جزئی از دریا است، و طوری که در قرآن کریم آمده است، انسانها و کوهها وقود آتش دوزخ میباشند، و در حدیث بعدی آمده است که: آتش دنیا، یک جزء از هفتاد جزء از اتش دوزخ است. ۲) در بعضی روایات آمده است که: تب را به آب زمزم سرد سازید، و این قید فقط برای افضیلت است، به این معنی که اگر آب زمزم میسر باشد، بهتر است که تب را به آب زمزم سرد سازید، و چنانچه که در این حدیث به طور مطلق آمده است، اگر آب زمزم میسر نشد، میتوان تب را به هر آب دیگری سرد ساخت، و امروز از نگاه طبی ثابت شده است که تب اگر شدید میشود بسیار خطرناک است، و در این حالت بهترین طریقۀ از بین بردن تب، سرد ساختن آن به آب است. [۳٠۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) معنی این قول پیامبر خدا جکه آتش دنیا، یک جزء از هفتاد جزء از آتش دوزخ است این است که: اگر تمام هیزمهای دنیا جمع شود، و آتش زده شود، تمام آتشی که از این هیزمها به وجود میآید، در حرارت خود به اندازۀ، یک حصه از هفتاد حصۀ حرارت آتش دوزخ است. ۲) ابن مبارک از معمر از محمد بن منذر روایت میکند که گفت: چون آتش دوزخ خلق شد، ملائکه به جزع و فزع افتادند، و چون آدم÷خلق شد، ارام گرفتند، و از میمون بن مهران روایت است که: چون خداوند دوزخ را خلق کرد، برایش امر کرد که فریاد بکش، و چون فریاد کشید، تمام ملائکۀ که در آسمانها و زمین بودند به روی خود افتادند، خداوند متعال برای آنها گفت که: سرخود را بالا کنید، مگر نمیدانید که شما را برای طاعت، و دوزخ را برای اهل معصیت خلق کردهام؟ گفتند: خدایا تا اهل دوزخ را نبینیم ارام نمیگیریم.