۵- باب: قولِ الله تعالى:﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَأۡكُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلۡيَتَٰمَىٰ ظُلۡمًا إِنَّمَا يَأۡكُلُونَ فِي بُطُونِهِمۡ نَارٗاۖ وَسَيَصۡلَوۡنَ سَعِيرٗا﴾
باب [۵]: قول خداوند متعال: ﴿کسانی که مال یتیمان را به غیر حق میخورند، در حقیقت آتشی را میبلعند، و به زودی به آتش سوزانی بریان میشوند﴾
۱۲٠٠- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «اجْتَنِبُوا السَّبْعَ المُوبِقَاتِ» ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا هُنَّ؟ قَالَ: «الشِّرْكُ بِاللَّهِ، وَالسِّحْرُ، وَقَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالحَقِّ، وَأَكْلُ الرِّبَا، وَأَكْلُ مَالِ اليَتِيمِ، وَالتَّوَلِّي يَوْمَ الزَّحْفِ، وَقَذْفُ المُحْصَنَاتِ المُؤْمِنَاتِ الغَافِلاَتِ» [رواه البخاری: ۲٧۶۶].
۱۲٠٠- از ابوهریرهساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند: «از هفت گناه هلاک کننده اجتناب کنید».
پرسیدند: یا رسول الله! این هفت گناه چیست؟
فرموند: «شرک به خدا، سحر، کشتن کسی که خداوند کشتنش را حرام کرده است مگر به حق آن، خوردن سود، خوردن مال یتیم، گریختن از صف جهاد، و متهم ساختن زنان پاک دامن مسلمانی که از کارهای بد بیخبر هستند» [۱٠۵].
[۱٠۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) کبیره تنها همین هفت گناه نیست، بلکه گناهان کبیرۀ بسیار دیگری نیز وجود دارد، و از آن جمله است: شهادت دادن دروغ، زنا، و از آن مهمتر زنا کردن با زن همسایه، عقوق والدین، قسم ناحق، وادار ساختن زن پاکدامن به زنا، همکاری با کفر بر علیه مسلمانان، حکم و قضاوت به غیر حق، اصرار بر صغیره، و گناهان بسیار دیگری، و از ابن عباسبروایت است که گفت: گناهان کبیره هفتاد گناه است، و در روایت دیگری گفته است که: هفت صد گناه است، و بعضی از علماء این گناهان را در کتاب مستقلی جمع کردهاند، مانند: امام ذهبتی (الکبائر) و امام سمرقندی حنفی در (تنبیه الغافلین) و غیره. ۲) در مورد سحر این مسائل قابل تذکر است: أ- اکثر علماء بر این نظر اند که سحر دارای حقیقت است، یعنی ساحر میتواند به سبب سحر خود به هوا پرواز کند، انسانی را بکشند و دوباره زنده کند، و سبب مشکلات بین مردمان گردد، و امثال این کارها، ولی امام ابوحنیفه/میگوید: سحر تخیل است، و حقیقتی ندارد. ب- بعضی از اصحاب امام شافعی مانند: امام رازی و امام غزالی آموختن سحر را روا میدانند، و دلیلیشان این است که: سحر علمی است، و آموختن علم هرچه که باشد، روا است و قباحت ندارد، ولی اکثر علماء و از آن جمله احناف آموختن آن را جواز نمیدهند، و ظاهر آیۀ کریمه که میفرماید: ﴿وَٱتَّبَعُواْ مَا تَتۡلُواْ ٱلشَّيَٰطِينُ عَلَىٰ مُلۡكِ سُلَيۡمَٰنَۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيۡمَٰنُ وَلَٰكِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ كَفَرُواْ﴾نظر گروه دوم را تایید مینماید. ج- آموختن سحر و عمل کردن به آن کفر است، یعنی اگر کسی سحر را میآموزد، و به آن عمل میکنند، کافر میشود، و اگر تنها آن را میآموزد، ولی به آن عمل نمیکند، حکم آن در فقرۀ (ب) اکنون گذشت. د- امام مالک و امام احمد رحمهما الله میگویند: مجازات ساحر به مجرد عمل کردن به سحر قتل است، و امام ابوحنیفه و امام شافعی رحمهما الله میگویند: ساحر وقتی کشته میشود که سحر را چنیدن با تکرا ر کرده باشد، و یا اقرار نماید که فلان شخص معین را سحر کرده است. هـ- در قبول توبۀ ساحر بین علماء اختلاف است، امام ابوحنیفه و امام مالک و امام احمد رحمهم الله میگویند: توبۀ ساحر قبول نمیشود، یعنی: باید به جزای عمل خود برسد، و امام شافعی/میگوید: توبهاش قابل قبول است. و- اگر ساحر کسی را سحر کرده بود، آیا روا است که از وی خواسته شود که اثر سحر را از وی دور کند، امام بخاری از سعید بن مسیب روایت میکند که این کار جواز دارد، و امام قرطبی از وهب روایت میکند که مسحور باید خود را معالجه نماید، و معالجهاش به این طریق است که: هفت برگ از درخت سدر را در بین دو سنگ بکوبد، و آنها را در آب بیندازد، و سه کف دست از آن آب بخورد، و از باقیماندۀ آن غسل نماید، و به این طریق اثر سحر از وی دور میشود.