۲- باب: قَوْلِ الله:﴿وَيَسَۡٔلُونَكَ عَن ذِي ٱلۡقَرۡنَيۡنِ﴾
باب [۲]: این قول خداوند متعال که: ﴿درمورد ذوالقرنین از تو میپرسند...﴾
۱۴٠۴- عَنْ زَيْنَبَ ابِنْةِ جَحْشٍ لأَنَّ النَّبِيَّ ج، دَخَلَ عَلَيْهَا فَزِعًا يَقُولُ: «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَيْلٌ لِلْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ، فُتِحَ اليَوْمَ مِنْ رَدْمِ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مِثْلُ هَذِهِ» وَحَلَّقَ بِإِصْبَعِهِ الإِبْهَامِ وَالَّتِي تَلِيهَا، قَالَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ جَحْشٍ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ: أَنَهْلِكُ وَفِينَا الصَّالِحُونَ؟ قَالَ: «نَعَمْ إِذَا كَثُرَ الخَبَثُ» [رواه البخاری: ۳۳۴۶].
۱۴٠۴- از زینب بن حجشل [۳۲۵]روایت است که پیامبر خدا جسراسیمه نزدش آمده و گفتند: «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، ای وای بر قوم عرب از بدبختی که نزدیک است دامنگیر آنها شود، امروز از سدی که مقابل یاجوج و ماجوج قرار دارد، این اندازه گشوده شده است» و [برای تعیین اندازۀ که گشوده شده است] انگشت شهادت را حلقه کردند و بر سرانگشتی که در پهلوی انگشت شهادت قرار دارد رساندند.
زینب بنت جحشلمیگوید: پرسیدم: یا رسول الله! آیا در حالی که مردم صالح و نیکوکاری در بین ما وجود دارند به هلاکت خواهیم رسید؟
فرمودند: «بلی! در صورتی که فسق و فجور زیاد شود» [۳۲۶].
۱۴٠۵- عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّ س، عَنِ النَّبِيِّ ج، قَالَ: «يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: «يَا آدَمُ، فَيَقُولُ: لَبَّيْكَ وَسَعْدَيْكَ، وَالخَيْرُ فِي يَدَيْكَ، فَيَقُولُ: أَخْرِجْ بَعْثَ النَّارِ، قَالَ: وَمَا بَعْثُ النَّارِ؟، قَالَ: مِنْ كُلِّ أَلْفٍ تِسْعَ مِائَةٍ وَتِسْعَةً وَتِسْعِينَ، فَعِنْدَهُ يَشِيبُ الصَّغِيرُ، وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا، وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى، وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ» قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَأَيُّنَا ذَلِكَ الوَاحِدُ؟ قَالَ: «أَبْشِرُوا، فَإِنَّ مِنْكُمْ رَجُلًا وَمِنْ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ أَلْفًا. ثُمَّ قَالَ: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، إِنِّي أَرْجُو أَنْ تَكُونُوا رُبُعَ أَهْلِ الجَنَّةِ» فَكَبَّرْنَا، فَقَالَ: «أَرْجُو أَنْ تَكُونُوا ثُلُثَ أَهْلِ الجَنَّةِ» فَكَبَّرْنَا، فَقَالَ: «أَرْجُو أَنْ تَكُونُوا نِصْفَ أَهْلِ الجَنَّةِ» فَكَبَّرْنَا، فَقَالَ: «مَا أَنْتُمْ فِي النَّاسِ إِلَّا كَالشَّعَرَةِ السَّوْدَاءِ فِي جِلْدِ ثَوْرٍ أَبْيَضَ، أَوْ كَشَعَرَةٍ بَيْضَاءَ فِي جِلْدِ ثَوْرٍ أَسْوَدَ» [رواه البخاری: ۳۳۴۸].
۱۴٠۵- از ابوسعید خدریساز پیامبر خدا جروایت است که فرموند:
«خداوند متعال میگوید: ای آدم! آدم میگوید: (لبيك وسعديك والخير في يديك)[معنی این کلمات: اظهار آمادگی کامل در اجرای امر است].
خداوند متعال میگوید: دوزخیان را [ از بین مردم] بیرون کن.
میگوید: دوزخیان چه مقدار هستند؟
میگوید: از هر هزار نفری، نه صد و نود و نه نفر، و در اینجا است که طفل، پیر میشود، و هر زن حاملی سقط جنین میکند، و انسان گمان میکند که همۀ مردمان مست هستند، و حال آنکه آنها مست نیستند، بلکه سبب آن، شدت عذاب خدا است».
صحابه گفتند: یا رسول الله! از بین ما، آن یک نفر کیست؟
فرمودند: «برای شما بشارت باد! که از شما یک نفر، و از یاجوج و ماجوج هزار نفر است».
بعد از آن فرمودند: قسم به ذاتی که جانم در دست او است [بلا کیف] من امیدوارم که شما چهارم حصۀ اهل بهشت باشید».
گفتیم: (الله أكبر).
فرمودند: «امید وارم که سوم حصۀ اهل بهشت باشید».
باز گفتیم: (الله أكبر)
فرمودند: «امیدوارم که شما نصف اهل بهشت باشید».
باز گفتیم: (الله أكبر).
فرمودند: «شما نسبت به دیگر مردمان بیشتر از یک موی سیاه در پوست یک گاو سفید نیستید، و یا بیشتر از یک موی سفید در پوست یک گاو سیاه نیستید» [۳۲٧].
[۳۲۵] وی أم المومنین زنیب بنت جحش سادیه است، مادرش أمیمه عمۀ نبی کریم جاست، پیش از ازدواج با نبی کریم جهمسر زید بن حارثهسبود، و به امر خداوند جل جلاله پیامبر خدا جبا وی در سال سوم هجری ازدواج نمودند، و به سبب وی آیل حجاب نازل گردید، و زینبلبر دیگر زاواج مطهرات افتخار نمود و میگفت: شما را اولیاء شما به ازدواج دادند، و مرا خداوند جل جلاله، بسیار زاهد و پرهیزگار بود، شبها نماز میخواند، و دائمی الصوم بود، تمام اموالی را که داشت در راه خدا صدقه داد، در سال بیست هجری وفات نمود، و به این طریق اولین همسر پیامبر خدا است که بعد از این ایشان وفات نموده است، (الإصابه: ۴/ ۳۱۳ – ۳۱۴). [۳۲۶] بعضی میگویند: مراد از فسق و فجور در اینجا، زنا کرای است، و بعضی میگویند: مطلق معاصی است که عبارت از کشتن، ظلم کردن، حرام خوردن، رشوت خواری، سود خواری و غیره گناهان باشد، وستن خداوندی بر این است که چون گناه و معصیت در مردمی زیاد شد، همگی به بدبختی و هلاکت دچار میشوند. [۳۲٧] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) دوزخیان به مراتب از بهشتیان بیشتر میباشند. ۲) مراد از این قول پیامبر خدا جکه: «شما به نسبت به دیگر مردمان بیشتر از یک موی سیاه در پوست یک گاو سفید نیستید، و یا بیشتر از یک موی سفید در پوست یک گاو سیاه نیستید»، این کمی عدد نسبت به دیگران، در میدان محشر است، ورنه در بهشت نیم کسانی که در آنجا میباشند، بنابر آنچه که پیامبر خدا جدر همین حدیث فرمودند، از امت محمد جمیباشند.