۶- باب: مَا جَاءَ فِي صِفَةِ الجَنَّةِ وَأَنَّهَا مَخْلُوقَةٌ
باب [۶]: صفت بهشت، و اینکه بهشت خلق شده است
۱۳٧۱- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا مَاتَ أَحَدُكُمْ، فَإِنَّهُ يُعْرَضُ عَلَيْهِ مَقْعَدُهُ بِالْغَدَاةِ وَالعَشِيِّ، فَإِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الجَنَّةِ، فَمِنْ أَهْلِ الجَنَّةِ، وَإِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَمِنْ أَهْلِ النَّارِ» [رواه البخاری: ۳۲۴٠].
۱۳٧۱- از عبدالله بن عمربروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند:
«وقتی که کسی از شما مُرد، جایگاهش صبح و شام برایش نشان داده میشود، اگر از اهل بهشت باشد از بهشت، و اگر از اهل دوزخ باشد از دوزخ» [۲٩۴].
۱۳٧۲- عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ، س، عَنِ النَّبِيِّ ج، قَالَ: «اطَّلَعْتُ فِي الجَنَّةِ فَرَأَيْتُ أَكْثَرَ أَهْلِهَا الفُقَرَاءَ، وَاطَّلَعْتُ فِي النَّارِ فَرَأَيْتُ أَكْثَرَ أَهْلِهَا النِّسَاءَ» [رواه البخاری: ۳۲۴۱].
۱۳٧۲- از عمران به حصینساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند:
«از بهشت اطلاع یافتم و دیدم که بیشتر اهل آن از فقراء هستند، و از دوزخ اطلاع یافتم، و دیدم که بیشتر اهل آن، از زنها هستند» [۲٩۵].
۱۳٧۳- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، قَالَ: بَيْنَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ج، إِذْ قَالَ: «بَيْنَا أَنَا نَائِمٌ رَأَيْتُنِي فِي الجَنَّةِ، فَإِذَا امْرَأَةٌ تَتَوَضَّأُ إِلَى جَانِبِ قَصْرٍ فَقُلْتُ: لِمَنْ هَذَا القَصْرُ؟ فَقَالُوا: لِعُمَرَ بْنِ الخَطَّابِ فَذَكَرْتُ غَيْرَتَهُ فَوَلَّيْتُ مُدْبِرًا، فَبَكَى عُمَرُ وَقَالَ: أَعَلَيْكَ أَغَارُ يَا رَسُولَ اللَّهِ» [رواه البخاری: ۳۲۴۲].
۱۳٧۳- از ابوهریرهسروایت است که گفت: در اثنای که نزد پیامبر خدا جنشسته بودیم، فرمودند:
«هنگامی که خواب بودم در خواب دیدم که در بهشت هستم، و در آنجا زنی را دیدم که در کنار قصری نشسته و وضوء میسازد، گفتم:
این قصر از کیست؟
گفتند: از عمر بن خطاب است، از غیرتش یادم آمد و به عقب برگشتم».
عمرسبه گریه افتاد و گفت: یا رسول الله! مگر در مورد شما هم غیرت به خرج میدهم؟ [۲٩۶].
۱۳٧۴- وَعَنْهُ س، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَوَّلُ زُمْرَةٍ تَلِجُ الجَنَّةَ صُورَتُهُمْ عَلَى صُورَةِ القَمَرِ لَيْلَةَ البَدْرِ، لاَ يَبْصُقُونَ فِيهَا، وَلاَ يَمْتَخِطُونَ، وَلاَ يَتَغَوَّطُونَ، آنِيَتُهُمْ فِيهَا الذَّهَبُ، أَمْشَاطُهُمْ مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ، وَمَجَامِرُهُمُ الأَلُوَّةُ، وَرَشْحُهُمُ المِسْكُ، وَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ زَوْجَتَانِ، يُرَى مُخُّ سُوقِهِمَا مِنْ وَرَاءِ اللَّحْمِ مِنَ الحُسْنِ، لاَ اخْتِلاَفَ بَيْنَهُمْ وَلاَ تَبَاغُضَ، قُلُوبُهُمْ قَلْبٌ وَاحِدٌ، يُسَبِّحُونَ اللَّهَ بُكْرَةً وَعَشِيًّا» [رواه البخاری: ۳۲۴۵].
۱۳٧۴- و از ابوهریرهسروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند:
«اولین گروهی که به جنت داخل میشوند، روی آنها مانند ماه شب چهارده است، اینها در بهشت نه آب دهان خود را امیاندازند و نه آب بینی خود را، و نه هم قضای حاجت میکنند، ظرفهای آنها از طلا، و شانههای آنها از طلا و نقره، و در مجمرهای آنها عود میباشد، و عرق آنها [در خوشبوئی] مانند مشک است».
«و برای هر کدام از آنها دو همسر است که از زیبائی و نزاکت، مغز ساقهای پای آنها از لای گوشت دیده میشود [۲٩٧]، با هم اختلاف و کینه توزی ندارند، و دلهایشان دل یک شخص است، و صبح و شام تسبیح خداوند متعال را میگویند».
۱۳٧۵- وَعَنْهُ سفي رواية: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج، قَالَ: «وَالَّذِينَ عَلَى إِثْرِهِمْ كَأَشَدِّ كَوْكَبٍ إِضَاءَةً، قُلُوبُهُمْ عَلَى قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ، لاَ اخْتِلاَفَ بَيْنَهُمْ وَلاَ تَبَاغُضَ، لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ زَوْجَتَانِ، كُلُّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا يُرَى مُخُّ سَاقِهَا مِنْ وَرَاءِ لَحْمِهَا مِنَ الحُسْنِ، يُسَبِّحُونَ اللَّهَ بُكْرَةً وَعَشِيًّا، لاَ يَسْقَمُونَ، وَلاَ يَمْتَخِطُونَ [رواه البخاری: ۳۲۴۶ وانظر حدیث رقم: ۳۲۴۵].
۱۳٧۵- و از ابوهریرهسدر روایت دیگری آمده است که پیامبر خدا جفرموند:
«و کسانی که از عقب آنها به جنت میروند، مانند ستارۀ بسیار روشنی اند، دلهای آنها دل یک شخص است، کینه توزی و اختلافی در بین آنها نیست، برای هر کدام از آنها دو همسر است، که از زیبایی و نزاکت، مغز ساق پای آنها از لای گوشت دیدهمیشود، صبح و شام تسبیح خداوند متعال را میگویند، مریض نمیشود، و آب بینی ندارند»، و باقی حدیث ذکر گردید.
۱۳٧۶- عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ س، عَنِ النَّبِيِّ ج، قَالَ: «لَيَدْخُلَنَّ مِنْ أُمَّتِي سَبْعُونَ أَلْفًا، أَوْ سَبْعُ مِائَةِ أَلْفٍ، لاَ يَدْخُلُ أَوَّلُهُمْ حَتَّى يَدْخُلَ آخِرُهُمْ، وُجُوهُهُمْ عَلَى صُورَةِ القَمَرِ لَيْلَةَ البَدْرِ» [رواه البخاری: ۳۲۴٧].
۱۳٧۶- از سهل بن سعدساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند:
«از امت من هفتاد هزار – یا – هفتصد هزار نفر [به بهشت) داخل میشوند، و فرد اول آنها به بهشت داخل نمیشود، تا آنکه فرد آخر آنها داخل شود [۲٩۸]، روی آنها مانند ماه شب چهاردهم است» [۲٩٩].
۱۳٧٧- عَنْ أَنَسٌ س، قَالَ: أُهْدِيَ لِلنَّبِيِّ ججُبَّةُ سُنْدُسٍ وَكَانَ يَنْهَى عَنِ الحَرِيرِ فَعَجِبَ النَّاسُ مِنْهَا فَقَالَ: «وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَمَنَادِيلُ سَعْدِ بْنِ مُعَاذٍ فِي الجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْ هَذَا» [رواه البخاری: ۳۲۴۸].
۱۳٧٧- از انسسروایت است که گفت: برای پیامبر خدا جقبای سندسی [سندس: نوعی از ابریشم است] بخشش داده شد، و پیامبر خدا جاز پوشیدن لباس حریر نهی میکردند، این قبا مورد پسند مردم واقع گردید.
فرمودند: «قسم به ذاتی که جان محمد در دست او است [بلا کیف]: دستمالهای سعد بن معاذ در جنت، از این قبا بهتر است» [۳٠٠].
۱۳٧۸- وَعَنْهُ س، عَنِ النَّبِيِّ ج، قَالَ: «إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَشَجَرَةً يَسِيرُ الرَّاكِبُ فِي ظِلِّهَا مِائَةَ عَامٍ لاَ يَقْطَعُهَا» [رواه البخاری: ۳۲۵۱].
۱۳٧۸- و از انسساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند:
«در بهشت درختی است که شخص سواره، صد سال در سایۀ آن راه میرود، و هنوز آن سایه را به نهایت نمیرساند».
۱۳٧٩- وَفي رِوايَةٍ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، مِثْل ذلِكَ، قَالَ: وَاقْرَءُوا إِنْ شِئْتُمْ ﴿وَظِلّٖ مَّمۡدُودٖ﴾[رواه البخاری: ۳۲۵۲].
۱۳٧٩- و در روایتی از ابوهریرهسنیز بمانند این روایت گردیده و گفته است که: اگر میخواهید این آیۀ کریمه را تلاوت کنید: «... و سایۀ دراز و گسترده».
۱۳۸٠- عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّ س، عَنِ النَّبِيِّ ج، قَالَ: «إِنَّ أَهْلَ الجَنَّةِ يَتَرَاءَوْنَ أَهْلَ الغُرَفِ مِنْ فَوْقِهِمْ، كَمَا يَتَرَاءَوْنَ الكَوْكَبَ الدُّرِّيَّ الغَابِرَ فِي الأُفُقِ، مِنَ المَشْرِقِ أَوِ المَغْرِبِ، لِتَفَاضُلِ مَا بَيْنَهُمْ» قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ تِلْكَ مَنَازِلُ الأَنْبِيَاءِ لاَ يَبْلُغُهَا غَيْرُهُمْ، قَالَ: «بَلَى وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، رِجَالٌ آمَنُوا بِاللَّهِ وَصَدَّقُوا المُرْسَلِينَ» [رواه البخاری: ۳۲۵۶].
۱۳۸٠- از ابو سعید خدریساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند:
«اهل بهشت کسانی را که در فوقشان در غرفهها میباشند، طوری میبینند که شما ستارۀ درخشانی را که در آسمان از طرف مشرق به طرف مغرب در حال حرکت است، میبینید، و این به سبب برتری عدهای بر عدهای دیگری است».
مردم گفتند: یا رسول الله! آیا این منزلت خاص برای انبیاء است، که دیگران به آن نمیرسند؟
فرمودند: «نه خیر! چنین نیست، سوگند به ذاتی که جانم در دست او است، [بلا کیف] این چیزها برای اشخاصی است که به خدا ایمان آوردهاند، و پیامبران را تصدیق کردهاند» [۳٠۱].
[۲٩۴] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) جای بود و باش مرده برایش نشان داده میشود، و امام عینی/میگوید: (بدون شک اجساد فنا میشود، و آنچه که باقی میماند، روح است، بنابراین، آنچه که از بهشت و دوزخ برای مرده نشان داده میشود، به روح وی نشان داده میشود، نه به جسد وی) و البته آنچه را که امام عینی/مقرر میدارد، با قیاس به امور دنیوی کاملا صحیح است، ولی باید این را هم در نظر داشته باشیم، که امور متعلق به میت و آنچه که نسبت به وی میگذرد، امور متعلق به خودش میباشد، و در عالم دیگری و در شرائط دیگری است، و هیچ دور نیست که با وجود فناء شدن اجسام از نگاه دید ما، باز هم خداوند متعال به قدرت کامل خود به طریقی که برای ما تا اکنون مجهول است، جایگاه مرده را برای خودش صبح و شام نشان بدهد، وما ذلك على الله بعزيز، والله أعلم بالصواب. ۲) این حدیث به طور صریح دلالت بر این دارد که بهشت و دوزخ فعلا وجود دارد، و عقیدۀ معتزله آن است که بهشت و دوزخ در قیامت خلق میشود، و فعلا وجود ندارد. [۲٩۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) اینکه بیشتر اهل بهشت از فقراء هستند، سببش این است که فقراء در واقع امر، نسبت به اغنیاء، فیصدی بیشتری را تشکیل میدهند، مثلا: اگر یک مجموعۀ هزار نفری را در نظر بگیریم میبینیم که بیش ازدو ثلث آن، یعنی: حدود هشست صد و یا نه صد نفر آنها را فقراء را تشکیل میدهند، و اگر این طور فرض کنیم که همۀ اینها به بهشت میروند، میبینیم که فقراء با نسبت بیشتری به بهشت میروند، و علاوه بر آن طوری که معلوم است، مال و ثروت در اکثر احوال سبب طغیان و ارتکاب معاصی میگردد، و طغیان و معاصی سبب عذاب الهی و دوری از بهشت است، و چون فقراء چنین امکاناتی را در دسترس ندارند، بنابراین از معاصی دورتر، و به طاعت نزدیکتر هستند، و در نتیجه از اغناء بیشتر به بهشت میروند، بنابراین فقیر بودن سبب رفتن به بهشت نیست، بلکه اجتناب از معاصی سبب رفتن به بهشت است، چنانچه غنی بودن سبب رفتن به دوزخ نیست، بلکه ارتکاب معاصی سبب رفتن به دوزخ است. ۲) اینکه بیشتر اهل دوزخ زنها هستند، سببش طوری که در حدیث دیگری آمده است، این است که: «إذا أعطين لم يشكرون»یعنی: از نیکی که برای آنها میشود، شکرگذاری نمیکنند، و در مقابل مصائب صبر و تحمل نمینمایند، و البته زنهائی که از این صفات ناپسند دوری میگزینند، به این سبب مستحق دوزخ نمیباشند، و با آن هم طوری که امام ترمذی/میگوید: این موضوع که اکثر اهل دوزخ از زنها هستند، پیش از شمول شفاعت برای آنها است، و بعد از شمول شفاعت، تعداد زنها در بهشت از تعداد مردها بیشتر است، زیرا برای هر مردی در قیامت چندین زن است، خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَهُمۡ فِيهَآ أَزۡوَٰجٞ مُّطَهَّرَةٞۖ وَهُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ﴾، و میفرماید: ﴿وَأَزۡوَٰجٞ مُّطَهَّرَةٞ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِيرُۢ بِٱلۡعِبَادِ﴾، و در صورتی که چنین است، تعداد زنها در بهشت ازتعداد مردها بیشتر است. [۲٩۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از وضوئی که در این حدیث نبوی شریف آمده است، وضوئی است که غرض زیادت حسن و جمال صورت میگیرد، نه غرض انجام دادن عبادت و یا از بین بردن کثافات بدن، زیرا در بهشت نه عبادتی است، که بهشتیان غرض انجام دادن آن وضوء بسازند، و نه کثافت و چتلی وجود دارد، که انسان غرض از بین بردن آنها وضوء بسازد. ۲) این حدیث دلالت بر فضیلت عمرسو بشارتش به جنت دارد، و طوری که معلوم است، وی یکی از عشرۀ مبشره به جنت است. ۳) آنچه را که د ر این حدیث دیده بودند، به حالت خواب بود، و چون خواب انبیا الله حق است، پس این دیدنشان به مانند آن است که این چیزها را به چشم سر و به حالت بیداری دیده باشند. [۲٩٧] یعنی: دو همسر آنها به این صفت است، و شاید همسران دیگری نیز داشته باشند، که درای صفات دیگری باشند، و طوری که قبلا در بعضی از آیات قرآنی دیدیم برای اهل بهشت و یا بعضی از اهل بهشت، چندین همسر است. [۲٩۸] زیرا همگی در یک وقت به جنت داخل میشوند، و کسی منتظر داخل شدن کس دیگری نمیگردد. [۲٩٩] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) تردید بین هفتاد هزار و هفتصد هزار از شک راوی است، و در روایت مسلم بدون تردید، هفتاد هزار نفر آمده است، و این هفتاد هزار و یا هفتصد هزار، طوری که در احادیث دیگر آمده است – کسانی اند که از امت محمد جبدون حساب و مناقشه به بهشت میروند، ورنه همۀ امت محمدجبه جز آنهایی که مخلد در دوزخ میباشند، از اهل بهشت. ۲) در مستدرک حاکم، و سنن بیهقی آمده است که پیامبر خدا جفرمودند: «کسی که حسناتش بیش ازسیآتش باشد، کسی است که بدون حساب به جنت داخل میشود، و کسی که حسنات و سیآتش با هم برابر باشد، بعد از حساب اندکی به بهشت داخل میشود، و کسی که سیآتش از حسناتش بیشتر باشد، کسی است که بعد از تعذیب شدن، مورد شفاعت قرار میگیرد. [۳٠٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) در صورتی که منادیل سعد بن معاذسچنین باشد، دیگر لباسهایش بدون شک از این هم بهتر است، زیرا مندیل برای استعمال دست، و پاک کردن عرق و امثال این چیزها است، بنابراین از قماش عادی است، و لباسهای دیگر به طور طبیعی از دسمتال بهتر و فاخرتر است، و گویند: سبب اختصاص سعد بن معاذسبه این دستمالها این است که وی در دنیا چنین جامههای را دوست میداشت. [۳٠۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از ایمان آوردن این گروه به خدا و تصدیق نمودن آنها پیامبران را، ایمان و تصدیق است که شایسته و مناسب به ایمان آوردن به خدا، و تصدیق نمودن پیامبران میباشد، ورنه همه کسانی که به بهشت داخل میشوند کسانی هستند که به خدا ایمان آوردهاند، و پیامبران را تصدیق کردهاند. ۲) در سنن ترمذی به روایت از علیسآمده است که پیامبر خدا جفرمودند: «در بهشت غرفههایی است که بیرون آنها از داخل آنها، و داخل آنها از بیرون آنها دیده میشود، شخص بادیه نشینی گفت: یا رسول الله! این غرفهها برای کیست؟ فرمودند: «برای کسی است که به نرمی سخن بگوید، همیشه روزه داشته باشد، یعنی: روزۀ فرضی را ترک نکرده باشد، و یا همیشه روزۀ نفلی بگیرد، یعنی: صائم الدهر باشد، و در شب هنگامی که مردم خواب هستند، نماز بخوانيد.