۱٧- باب: التَّحْرَيضِ عَلَى الْقِتَالِ
باب [۱٧]: تشویق کردن به جهاد
۱۲۲۵- ۲۸۳۴ عَنْ أَنَس س، قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ جإِلَى الخَنْدَقِ، فَإِذَا المُهَاجِرُونَ وَالأَنْصَارُ يَحْفِرُونَ فِي غَدَاةٍ بَارِدَةٍ، فَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ عَبِيدٌ يَعْمَلُونَ ذَلِكَ لَهُمْ، فَلَمَّا رَأَى مَا بِهِمْ مِنَ النَّصَبِ وَالجُوعِ، قَالَ: " اللَّهُمَّ إِنَّ العَيْشَ عَيْشُ الآخِرَهْ، فَاغْفِرْ لِلْأَنْصَارِ وَالمُهَاجِرَهْ، فَقَالُوا مُجِيبِينَ لَهُ:
نَحْنُ الَّذِينَ بَايَعُوا مُحَمَّدًا
عَلَى الجِهَادِ مَا بَقِينَا أَبَدًا
[رواه البخاری: ۲۸۳۴].
۱۲۲۵- از انسسروایت است که گفت: پیامبر خدا جبه طرف خندق رفتند، و دیدند که مهاجرین و انصار در صبح روز بسیار سردی به کندن خندق مشغول هستند، و آنها غلام و مزدوری نداشند که به عوض آنها کار کنند، پیامبر خدا جچون این مشقت و گرسنگی آنها را دیدند فرمودند: «خدایا! راحتی جز راحت آخرت نیست، پس برای مردم مهاجر و انصار بیامرز»
و آنها در جوابشان گفتند: ما کسانی هستیم که با محمد جتا زنده باشیم بر جهاد بیعت کردهایم [۱۳۶].
[۱۳۶] از حکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از (خندق) در این حدیث نبوی شریف، خندقی است که مسلمانان در اطراف شهر مدینه حفر کرد ه بودند، و سبب حفر خندق آن بود که برای پیامبر خدا جخبر رسید که تمام احزاب کفار با یکدیگر همدست شده و قصد حمله به مدینه را دارند، از این سبب این خندق را حفر نمودند، تا از هجوم و گزند کفار در امان باشند، و کسی که به کندن خندق رهنمائی نمود، سلمان فارسیسبود، و غزوۀ خندق در شوال سال پنجم هجری واقع گردید. ۲) کسی که در کندن سنگر، و یا پاسداری و امثال اینها کار میکند، ثوابش مانند ثواب کسی است که در میدان جهاد باشد. ۳) رجز خوانی به قصد تشویق بر کار، جواز دارد.