۱۲- باب: الْغَسْل بَعْدَ الحَرْبِ وَالقِتَالِ
باب [۱۲]: شستشو بعد از جنگ و قتال
۱۲۱٩- عَنْ عَائِشَةَ ل: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جلَمَّا رَجَعَ يَوْمَ الخَنْدَقِ وَوَضَعَ السِّلاَحَ، وَاغْتَسَلَ فَأَتَاهُ جِبْرِيلُ وَقَدْ عَصَبَ رَأْسَهُ الغُبَارُ، فَقَالَ: وَضَعْتَ السِّلاَحَ فَوَاللَّهِ مَا وَضَعْتُهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «فَأَيْنَ» قَالَ، هَا هُنَا، وَأَوْمَأَ إِلَى بَنِي قُرَيْظَةَ، قَالَتْ: فَخَرَجَ إِلَيْهِمْ رَسُولُ اللَّهِ ج[رواه البخاری: ۲۸۱۳].
۱۲۱٩- از عائشهلروایت است که: چون پیامبر خدا جاز جنگ خندق برگشتند، سلاح خود را گذاشتند و غسل نمودند، جبرئیل÷در حالی که غبار بر سرش نشسته بود، نزدشان آمد و گفت: مگر سلاح را بر زمین گذاشتهای؟ ولی به خداوند سوگند است که من [سلاح] را بر زمین نگذاشتهام.
پیامبر خدا جپرسیدند: «به کدام طرف»؟ [به جهاد بروم].
گفت: همینجا، و به سوی (بنی قُریظه] اشاره نمود [بنی قریظه قومی از یهود است که در مدینه سکونت داشتند].
[عائشهل]گفت که: پیامبر خدا جبه طرف (بنی قریظه) حرکت کردند [۱۲٩].
[۱۲٩] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) خندق به معنی سنگر و یا حفره است، و این جنگ را از این جهت جنگ خندق میگویند که مسلمانان در دور شهر مدینه خندقی حفر نموده بودند تا از هجوم کفار بر مدینه جلوگیری نمایند، زیرا در این جنگ تمام احزاب کفار با هم تحالف نموده و یکبارگی بر مسلمانان حمله کرده بودند، و از همین سبب این جنگ به نام غزوۀ احزاب نیز یاد میشود، و این جنگ در سال چهارم هجری واقع گردید. ۲) این حدیث دلالت صریح بر این دارد که ملائکه با مجاهدین فی سبیل الله در جهاد اشتراک مینمایند.