٩– باب: هِبَةُ المَرأَةِ لِغَيرِ زَوْجِهَا وَعِتْقِهَا إِذَا كَانَ لهَا زَوْجٌ
باب [٩]: بخشش زن برای غیر شوهرش، و عتق زن شوهردار
۱۱۶۳- عَنْ مَيْمُونَةَ بِنْتَ الحَارِثِ ل: أَنَّهَا أَعْتَقَتْ وَلِيدَةً وَلَمْ تَسْتَأْذِنِ النَّبِيَّ ج، فَلَمَّا كَانَ يَوْمُهَا الَّذِي يَدُورُ عَلَيْهَا فِيهِ، قَالَتْ: أَشَعَرْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنِّي أَعْتَقْتُ وَلِيدَتِي، قَالَ: «أَوَفَعَلْتِ؟» ، قَالَتْ: نَعَمْ، قَالَ: «أَمَا إِنَّكِ لَوْ أَعْطَيْتِهَا أَخْوَالَكِ كَانَ أَعْظَمَ لِأَجْرِكِ» [رواه البخاری: ۲۵٩۲].
۱۱۶۳- از میمونه بنت حارثلروایت است که وی کنیزی را آزاد ساخت، و از پیامبر خدا جاجازه نخواسته بود.
در روز نوبت وی که پیامبر خدا جنزدش آمدند، گفت: یا رسول الله! آیا خبر شدید که من کنیز خود را آزاد کردم؟
فرمودند: «آیا چنین کاری کردی»؟
گفت: بلی.
فرمودند: «اگر او را برای ماماهایت (دائیهایت) بخشش میدادی، ثواب بیشتری میبردی» [۳۵].
۱۱۶۴- عَنْ عَائِشَةَ ل، قَالَتْ: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ جإِذَا أَرَادَ سَفَرًا أَقْرَعَ بَيْنَ نِسَائِهِ، فَأَيَّتُهُنَّ خَرَجَ سَهْمُهَا خَرَجَ بِهَا مَعَهُ، وَكَانَ يَقْسِمُ لِكُلِّ امْرَأَةٍ مِنْهُنَّ يَوْمَهَا وَلَيْلَتَهَا، غَيْرَ أَنَّ سَوْدَةَ بِنْتَ زَمْعَةَ وَهَبَتْ يَوْمَهَا وَلَيْلَتَهَا لِعَائِشَةَ زَوْجِ النَّبِيِّ ج، تَبْتَغِي بِذَلِكَ رِضَا رَسُولِ اللَّهِ ج» [راوه البخاری: ۲۵٩۳].
۱۱۶۴- از عائشهلروایت است که گفت: پیامبر خدا جوقتی که ارادۀ سفر داشتند، بین زنهای خود قرعه کشی میکردند، هرکس که قرعهاش بیرون میشد، او را با خود به سفر میبردند.
و عادتشان این بود که برای هر یک از همسران خود یک شبانه روز نوبت میدادند، مگر سوده بنت زمعهلکه جهت خوشی و رضایت پیامبر خدا ج، نوبت شبانه روز خود را برای عائشهلبخشیده بود [۳۶].
[۳۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) تصرف کردن زن در مالش بدون اجازۀ شوهر جواز دارد، زیرا اگر تصرف میمونهلجائز نمیبود، پیامبر خدا جآن را باطل میساختند. ۲) با استناد به این حدیث بعضی از علماء میگویند که: بخشش دادن برای (اقارب نزدیک) از آزاد ساختن غلام بهتر است، و حدیث دیگر پیامبر خدا جکه میفرمایند: «صدقه دادن برای مسکین صدقه است، و برای (محارم) صدقه و صلۀ رحم است»، مؤید این نظر است، و عدۀ دیگری از علماء آزاد ساختن غلام را بهتر میدانند آنکه (محارم) آن شخص فقیر باشند. [۳۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) چون نوبت حق زن است، لذا برایش جواز دارد که از حق خود به نفع یکی از بناغهای خود بگذرد. ۲) کسی که بیش از یک همسر دارد، در وقت سفر کردن اگر میخواست که یکی از آنها را با خود به سفر ببرد، بین آنها قرعه کشی نماید، هر کدام که قرعهاش بر آمد، آن را با خود به سفر ببرد، مگر آنکه زنی که قرعهاش بر آمده است، نوبت خود را برای دیگری بدهد، گرچه بعضی از علماء میگویند که چنین قرعه کشی لازم نیست، و شوهر هر کدام از همسران خود را که میخواست، میتواند بدون قرعه کشی با خود به سفر ببرد، ولی عمل پیامبر خدا جمخالف این نظریه بوده، و نظر اول را تأئید مینماید.