فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد چهارم

فهرست کتاب

۲۸- باب: مَنْ أَحَبَّ أَنْ لاَ يُسَبَّ نَسَبُهُ
باب [۲۸]: کسی که خواست نسبش دشنام داده نشود

۲۸- باب: مَنْ أَحَبَّ أَنْ لاَ يُسَبَّ نَسَبُهُ
باب [۲۸]: کسی که خواست نسبش دشنام داده نشود

۱۴٧۲- عَنْ عَائِشَةَ ل، قَالَتْ: اسْتَأْذَنَ حَسَّانُ النَّبِيَّ جفِي هِجَاءِ المُشْرِكِينَ قَالَ: «كَيْفَ بِنَسَبِي» فَقَالَ حَسَّانُ: لَأَسُلَّنَّكَ مِنْهُمْ كَمَا تُسَلُّ الشَّعَرَةُ مِنَ العَجِينِ [رواه البخاری: ۳۵۳۱].

۱۴٧۲- از عائشهلروایت است که گفت: حسانساز پیامبر خدا جدر هجو کردن مشرکین اجازه خواست.

پیامبر خدا جفرمودند: «با نسب من چه می‌کنی»؟

حسانسگفت: شما را از بین آن‌ها به مانندی که مو از خمیر بیرون کشیده می‌شود، بیرون می‌کنم [۴٠۱].

[۴٠۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از این قول پیامبر خدا جکه برای حسانسگفتند که: «با نسب من چه می‌کنی»؟ این است که اگر مشرکین را هجو کنی، چون در نسب قرشی بودن با آن‌ها مشترک هست»، در این هجو من نیز شامل می‌شوم، و حسان در جواب گفت که: این شعرم طوری خواهد بود که شما را به هیچ وجه شامل نشود. ۲) معنی این گفتۀ حسانسکه: شما را از بین آن‌ها به مانندی که مو از خمیر بیرون می‌شود، بیرون می‌کنم این است که: همانطوری که مو از روغن به آسانی خارج کرده می‌شود، شما را در هجو خود به آسانی از بین قریش خارج می‌سازدم، و همانطوری که اثری بر مو بعد از خارج شدن از روغن باقی نمی‌ماند، هجو مشرکین نیز هیچ ارتباطی به شما نمی‌گیرد.