۴۸- باب: التَّوْدِيعِ
باب [۴۸]: وداع کردن
۱۲۶۸- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ سقَالَ: بَعَثَنَا رَسُولُ اللَّهِ جفِي بَعْثٍ وَقَالَ لَنَا: «إِنْ لَقِيتُمْ فُلاَنًا وَفُلاَنًا - لِرَجُلَيْنِ مِنْ قُرَيْشٍ سَمَّاهُمَا - فَحَرِّقُوهُمَا بِالنَّارِ» قَالَ: ثُمَّ أَتَيْنَاهُ نُوَدِّعُهُ حِينَ أَرَدْنَا الخُرُوجَ، فَقَالَ: «إِنِّي كُنْتُ أَمَرْتُكُمْ أَنْ تُحَرِّقُوا فُلاَنًا وَفُلاَنًا بِالنَّارِ، وَإِنَّ النَّارَ لاَ يُعَذِّبُ بِهَا إِلَّا اللَّهُ، فَإِنْ أَخَذْتُمُوهُمَا فَاقْتُلُوهُمَا» [رواه البخاری: ۲٩۵۴].
۱۲۶۸-از ابوهریرهسروایت است که گفت: ما را پیامبر خدا جدر ضمن لشکری به جایی فرستادند، و دو نفر از قریش را نام برده و گفتند: «اگر فلانی و فلانی را دیدید، آنها را با آتش بسوزانید».
گفت هنگام بیرون شدن آمدیم که با ایشان وداع کنیم، فرمودند: «من برای شما گفته بودم که فلانی و فلانی را به آتش بسوزانید، ولی چون غیر از خدا کس دیگری به آتش عذاب نمیکند، اگر آنها را گرفتید، به قتل برسانید» [۱۸۶].
[۱۸۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) این دو نفری که پیامبر خدا جامر به سوختاندن آنها نمودند، (هبار بن أسود) و رفیقش بود که شتر زینب دختر پیامبر خدا جرا رم داده بودند، و به این سبب زینبلاز شتر افتاد و مریض شد، و قصه از این قرار بود که: چون ابوالعاص شوهر زینب بدست مسلمانان اسیر گردید، و پیامبر خدا جاو را آزاد ساختند، بر او شرط نمودند که دخترشان زینبلرا نزدشان بفرستد، ابوالعاص به وعدهاش وفا کرد، و زینب را نزد پیامبر خدا جفرستاد، و لی هبار بن أسود و رفیقش آمده و شتر زینبلرا رم دادند، و زینبلاز شترش افتاد و به اثر این افتادن مریض شد، و پیامبر خدا جبعد از این وقاعه گروهی را فرستادند و برای آنها گفتند اگر هبار و رفیقش را دستگیر نمودید بسوزانید ولی آنها موفق به دستگیری آن دو نفر نشدند. و هبار بن أسود بعد از فتح مکه مسلمان شد، و توبهاش قبول گردید، و به مدینه مهاجرت نمود، بعد از هجرت نسبت به بیحرمتی که نسبت به دختر پیامبر خدا جکرده بود، مردم او را دشنام میدادند، هبار نزد پیامبر خدا جرفت و این سخن را برایشان گفت، فرمودند: هرکس که تو را دشنام داد، تو هم او را دشنام بده، چون مردم این خبر را شنیدند، از دشنام دادنش خودداری نمودند، ۲) در جواز سوختاندن به آتش بین علماء اختلاف است، اکثر علماء بر این نظر اند که سوختاندن به آتش روا نیست، ولی علیسمیگویند: سوختاندن مرتد جواز دارد، و عدۀ دیگری از علماء میگویند: سوختاندن در قصاص جواز دارد، به این معنی که اگر کسی دیگری را به آتش سوختانده بود، اولیای مقتول حق دارند تا قاتل را به آتش بسوزانند. ۳) حکم کردن به اساس اجتهاد، و رجوع کردن از آن جواز دارد. ۴) نسخ سنت به سنت به اتفاق علماء جواز دارد. ۵) مستحب است که مسافر در وقت سفر با بزرگان و شخصیتهای منطقۀ خود وداع کند، چنانچه باید دوستانش به وداعش بیایند.