۸- قَوْلِ الله عَزَّ وَجَلَّ:﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِ﴾
باب [۸]: این قول خداوند متعال: ﴿از مؤمنان مَردانی هستند که به عهدی که با خدا بستهاند وفا کردهاند﴾
۱۲۱۴- عَنْ أَنَسٍ بْنِ مالِكٍ س، قَالَ: غَابَ عَمِّي أَنَسُ بْنُ النَّضْرِ عَنْ قِتَالِ بَدْرٍ، فَقَالَ: «يَا رَسُولَ اللَّهِ غِبْتُ عَنْ أَوَّلِ قِتَالٍ قَاتَلْتَ المُشْرِكِينَ، لَئِنِ اللَّهُ أَشْهَدَنِي قِتَالَ المُشْرِكِينَ لَيَرَيَنَّ اللَّهُ مَا أَصْنَعُ» ، فَلَمَّا كَانَ يَوْمُ أُحُدٍ، وَانْكَشَفَ المُسْلِمُونَ، قَالَ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِمَّا صَنَعَ هَؤُلاَءِ - يَعْنِي أَصْحَابَهُ - وَأَبْرَأُ إِلَيْكَ مِمَّا صَنَعَ هَؤُلاَءِ، - يَعْنِي المُشْرِكِينَ - ثُمَّ تَقَدَّمَ» ، فَاسْتَقْبَلَهُ سَعْدُ بْنُ مُعَاذٍ، فَقَالَ: «يَا سَعْدُ بْنَ مُعَاذٍ، الجَنَّةَ وَرَبِّ النَّضْرِ إِنِّي أَجِدُ رِيحَهَا مِنْ دُونِ أُحُدٍ» ، قَالَ سَعْدٌ: فَمَا اسْتَطَعْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا صَنَعَ، قَالَ أَنَسٌ: فَوَجَدْنَا بِهِ بِضْعًا وَثَمَانِينَ ضَرْبَةً بِالسَّيْفِ أَوْ طَعْنَةً بِرُمْحٍ، أَوْ رَمْيَةً بِسَهْمٍ وَوَجَدْنَاهُ قَدْ قُتِلَ وَقَدْ مَثَّلَ بِهِ المُشْرِكُونَ، فَمَا عَرَفَهُ أَحَدٌ إِلَّا أُخْتُهُ بِبَنَانِهِ قَالَ أَنَسٌ: «كُنَّا نُرَى أَوْ نَظُنُّ أَنَّ هَذِهِ الآيَةَ نَزَلَتْ فِيهِ وَفِي أَشْبَاهِهِ: ¬﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِ﴾وَقَالَ إِنَّ أُخْتَهُ وَهِيَ تُسَمَّى الرُّبَيِّعَ كَسَرَتْ ثَنِيَّةَ امْرَأَةٍ، فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ جبِالقِصَاصِ، فَقَالَ أَنَسٌ: يَا رَسُولَ اللَّهِ وَالَّذِي بَعَثَكَ بِالحَقِّ لاَ تُكْسَرُ ثَنِيَّتُهَا، فَرَضُوا بِالأَرْشِ، وَتَرَكُوا القِصَاصَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ مَنْ لَوْ أَقْسَمَ عَلَى اللَّهِ لَأَبَرَّهُ» [رواه البخاری: ۲۸٠۵، ۲۸٠۶].
۱۲۱۴- از انس بن مالکسروایت است که گفت: در روز جنگ بدر کاکایم (أنس بن نضر)سدر جنگ غائب شده بود، [بعد از آن نزد پیامبر خدا جآمد] و گفت: یا رسول الله! از اولین جنگی که با مشرکین کردهاید من غائب بودم، اگر خداوند توفیق داد که در جنگ دیگری با مشرکین اشتراک نمایم، خداوند نشان خواهد داد که چه خواهم کرد؟
چون در جنگ (أحد) مسلمانان عقب نشینی کردند، گفت: خدایا! از آنچه که اینها – یعنی: همراهانم – کردند از تو پوزش میخواهم، و از آنچه که آنها – یعنی: مشرکین کردند – در نزد تو برائت میجویم، بعد از آن رو به طرف میدان معرکه کرد، سعد بن معاذ پیش رویش آمد، برایش گفت: ای سعد بن معاذ! به خدای پدرم سوگند که به طرف بهشت میروم، و بوی آن را از پشت کوه احد احساس میکنم.
سعدسگفت: یا رسول الله! آنچه را که این شخص در این روز انجام داد نمیتوانم توصیف نمایم، [و یا من انجام داده نتوانستم].
انس [برادر زادهاش] گفت: او را مشرکین کشتند و مثله نمودند، و ما در جسم وی هشتاد و چند زخم شمشیر و نیزه و تیر را شمردیم، و هیچکس او را نتوانست بشناسد، مگر خواهرش که او را از انگشتانش شناخت.
انسسگفت که: و ما گمان میکردیم و یا نظر ما این بود که این آیۀ کریمه دربارۀ او و اشخاصی همانند او نازل گردیده است که: «از مسلمانان مردانی اند که بر عهد خود با خداوند وفا نمودند...».
و انسسگفت که: خواهرش که (رُبَیِّع) نامیده میشد، دندان زنی را شکست، پیامبر خدا جامر به قصاص دادند.
انسسگفت: یا رسول الله! سوگند به ذاتی که تو را به حق فرستاده است دندانش [در مقابل دندان آن زن] شکسته نمیشود [۱۲۱]، و همان بود که جانب مقابل به دیت گرفتن رضایت داده و قصاص نکردند.
پیامبر خدا جگفتند: «بعضی از بندگان خدا کسانی هستند که اگر به خداوند سوگند بخورند، خداوند سوگند آنها را راست میسازد» [۱۲۲].
۱۲۱۵- عَنْ زَيْدَ بْنَ ثَابِتٍ س، قَالَ: «نَسَخْتُ الصُّحُفَ فِي المَصَاحِفِ، فَفَقَدْتُ آيَةً مِنْ سُورَةِ الأَحْزَابِ كُنْتُ أَسْمَعُ رَسُولَ اللَّهِ جيَقْرَأُ بِهَا، فَلَمْ أَجِدْهَا إِلَّا مَعَ خُزَيْمَةَ بْنِ ثَابِتٍ الأَنْصَارِيِّ الَّذِي جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ جشَهَادَتَهُ شَهَادَةَ رَجُلَيْنِ»، وَهُوَ قَوْلُهُ: ﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِ﴾[رواه البخاری: ۲۸٠٧].
۱۲۱۵- از زید بن ثابتسروایت است که گفت: اوراق قرآن را در مصحفها نوشتم، یک آیه از سورۀ احزاب را که پیامبر خدا جمیشنیدم که آن را تلاوت میکردند، از نزدم مفقود گردید [۱۲۳]، و او را جز در نزد خُزَیمه انصاریسکه نبی کریمجشهادت دادن او را معادل شهادت دادن دو نفر قرار داده بودند، نزد شخص دیگری نیافتم.
و آن آیه این قول خداوند متعال بود که: «از مسلمانان مردانی هستند که به عهد خود با خدا وفا نمودند...» [۱۲۴].
[۱۲۱] این سوگند انسسجهت رد حکم پیامبر خدا جنبود، بلکه توکل و اعتمادش بر فضح و رحمت خداوند زیاد بود، و امید آن را داشت که خداوند او را نا امید نسازد، و همانطور هم شد، زیرا اقوام آن زن، به عوض قصاص به دیت گرفتن، رضایت دادند. [۱۲۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) طلب شهادت در راه خدا کار نیک و مطلوبی است، و در خودکشی حرام داخل نمیگردد. ۲) این حدث دلالت بارزی بر فضیلت این صحابی جلیل القدر یعنی: انس بن نضرسدارد. [۱۲۳] این آیۀ که از نزد زید بن ثابتسمفقود شده بود، از اوراق مفقود شده بود، ولی در سینهها محفوظ بود، چنانچه نگفت که فراموش کرده بودم، بلکه گفت که مفقود شده بود، و کسانی که تمام قرآن و یا قسمتی از قرآن را حفظ داشتند، بسیار بودند، و طوری که در حدیث (۱۲۱۱) گذشت، دیدیم که در یک واقعه، حدود هفتاد نفر از قاریان قرآن شهید شدند. [۱۲۴] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) خزیمۀ انصاریسبه جهت آنکه پیامبر خدا جشهادت او را معادل شهادت دو نفر قرار داده بودند، به (ذو الشهادتین) معروف بود، در جنگ صفین در صف علیسبود، و در همین واقعه به شهادت رسید، و سبب قبول شهادت دادنش معادل شهادت دادن دو نفر آن بود که پیامبر خدا جدر موضوعی برای شخصی چیزی گفتند، و آن شخص منکر شد، خزیمهسگفت: من شهادت میدهم – که پیامبر خدا جبر حق هستند – پیامبر خدا جفرمودند: چگونه شهادت میدهی، و خودت در آن واقعه حاضر نبودی؟ گفت: در خبری که از آسمان میآوری تو را تصدیق میکنیم، در این واقعه مگر نباید خبر تو را تصدیق نمائیم؟ و همان بود که پیامبر خدا جشهادت دادن او را معادل شهادت دادن دو نفر قرار دادند، و البته این امتیاز خاص برای خزیمهساست، و هیچ فرد دیگری در این حکم شامل نمیگردد. ۲) شاید کسی بگوید که زین بن ثابتساین آیت را تنها نزد خزیمهسیافت، و به اساس قول وی آن را در قرآن ثبت نمود، و در قرآنیت قرآن تواتر شرط است، جوابش آن است که بودن آن آیت در نزد خزیمهسدلالت بر این ندارد که در نزد دیگران وجود نداشته است، چنانچه خود زید بن ثابتسآن را بیاد داشت و گفت: از پیامبر خدا جشنیده بودم، و طوری که هم اکنون یادآور شدیم حفاظ قرآن کریم بسیار زیاد بودند که از حد تواتر هم میگذشت.