۵- باب: الشَّرِكَةِ فِي الطَّعَامِ وَ غَيْرِهِ
باب [۵]: شراکت در طعام و غیره
۱۱۳۶: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِشَامٍ، وَكَانَ قَدْ أَدْرَكَ النَّبِيَّ ج، وَذَهَبَتْ بِهِ أُمُّهُ زَيْنَبُ بِنْتُ حُمَيْدٍ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج، فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ بَايِعْهُ، فَقَالَ: «هُوَ صَغِيرٌ فَمَسَحَ رَأْسَهُ وَدَعَا لَهُ» وَعَنْ زُهْرَةَ بْنِ مَعْبَدٍ، أَنَّهُ كَانَ يَخْرُجُ بِهِ جَدُّهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ هِشَامٍ إِلَى السُّوقِ، فَيَشْتَرِي الطَّعَامَ، فَيَلْقَاهُ ابْنُ عُمَرَ، وَابْنُ الزُّبَيْرِ ب، فَيَقُولاَنِ لَهُ: «أَشْرِكْنَا فَإِنَّ النَّبِيَّ جقَدْ دَعَا لَكَ بِالْبَرَكَةِ» ، فَيَشْرَكُهُمْ، فَرُبَّمَا أَصَابَ الرَّاحِلَةَ كَمَا هِيَ، فَيَبْعَثُ بِهَا إِلَى المَنْزِلِ [رواه البخاری: ۲۵٠۱، ۲۵٠۲]
۱۱۳۶- از عبدالله بن هشامسكه زمان پیامبر خدا جرا درک نموده بود [٧]روایت است که مادرش (زینب بنت حمید) او را نزد پیامبر خدا جبرد و گفت: یا رسول الله! با او بیعت نمائید!
فرمودند: «او خورد سال است» و آنحضرت جدست خود را بر سرش کشیدند و به حق او دعا کردند.
وی گاهی به طرف بازار بیرون میشد و طعامی را خریداری میکرد، ابن عمر و ابن زبیرشمیآمدند و از وی خواهش میکردند که ما را با خود شریک بده، زیرا پیامبر خداجبرای تو دعای برکت کردهاند، او آنها را شریک میداد، و گاهی میشد که یک بار شتر را به طور کامل فائده میکرد و به خانه میفرستاد [۸].
[٧] وی در سال چهارم هجری متولد گشت، و به این ساس از زمان نبی کریم جشش سال را درک کرده بود، وی کسی بود که همشه از طرف خود و اهل خانوادۀ خود تنها یک گوسفند قربانی میکرد، اسد الغابه (۳/ ۲٧٠ – ۲٧۱). [۸] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) طفل – چه پسر باشد و چه دختر – تا وقتی که به سن رشد نرسیده است، نباید در مسائل سیاسی اشتراک نماید، و سن رشد، رسیدن به سن بلوغ، و یا رسیدن به سن (۱۵) و یا (۱۶) سالگی است. ۲) دست کشیدن سر طفل جهت دلجویی و ملاطفت از وی، کار نیکی است. ۳) تجارت و خرید و فروش کار پسندیده و نیکی است. ۴) زن میتواند جهت جلب مصلحت برای طفلش، از خانه بیرون شود. ۵) دعای پیامبر کریم جمستجاب بود.