۴- باب: إِذَا قَالَ لِعَبْدِهِ هُوَ للهِ ونَوَي العِتْقَ، والإِشْهَادِ بالعِتْقِ
باب [۴]: اگر برای غلامش گفت: او برای خدا است و نیتش آزاد کردن بود، و شاهد گرفتن به آزاد کردن
۱۱۴۳: وعَنْهُ س: أَنَّهُ لَمَّا أَقْبَلَ يُرِيدُ الإِسْلاَمَ، وَمَعَهُ غُلاَمُهُ ضَلَّ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِنْ صَاحِبِهِ، فَأَقْبَلَ بَعْدَ ذَلِكَ وَأَبُو هُرَيْرَةَ جَالِسٌ مَعَ النَّبِيِّ ج، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: «يَا أَبَا هُرَيْرَةَ هَذَا غُلاَمُكَ قَدْ أَتَاكَ» ، فَقَالَ: أَمَا إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنَّهُ حُرٌّ، قَالَ: فَهُوَ حِينَ يَقُولُ: يَا لَيْلَةً مِنْ طُولِهَا وَعَنَائِهَا، عَلَى أَنَّهَا مِنْ دَارَةِ الكُفْرِ نَجَّتِ [رواه البخاری: ۲۵۳٠]
۱۱۴۳- و از ابوهریرهسروایت است که وی هنگامی که [نزد پیامبر خدا ج]آمد و ارادۀ مسلمان شدن را داشت غلامش نیز با وی همراه بود، این دو نفر در راه یکدیگر را گم کردند، و غلامش هنگامی پیدا شد که ابوهریرهسنزد پیامبر خدا جنشسته بود.
پیامبر خدا جفرمودند: «ای ابا هریره! اینک غلامت رسید».
ابوهریرهسگفت: من شما را شاهد میگیرم که او آزاد است، و [ابوهریرهس]میگوید: این در وقتی بود که میگفت: ای شبی که از درازی و رنج آن آزردهام، [ولی خوشنودم] از اینکه از دار کفر نجات داد [۱۵].
[۱۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) ابوهریرهسدر سال ششم هجری که سال غزوۀ خیبر است، به مدینه آمد و مسلمان شد، و از لحظۀ مسلمان شدن تا وقت وفات نبی کریم جملازم و همراه ایشان بود، علم فراوانی را از پیامبر خدا جآموخت، و احادیث بسیاری را از ایشان روایت کرد، و کسانی که از ابوهریره حدیث روایت کردند، تعدادشان به هشتصد نفر میرسد، در مدینۀ منوره سکنی گزین گردید، و در همانجا وفات یافت. ۲) این سخن که: (:ای شبی که از دارزی و رنج آن آزردهام، [ولی خوشنودم] از اینکه از دار کفر نجات داد) معنی شعری است که در متن حدیث نبوی شریف آمده است، و احتمال دارد که گویندۀ آن خود ابوهریرهسو یا غلامش باشد، ولی احتمال اول نظر به آنچه که در حدیث آتی میآید، قویتر است، والله تعلی أعلم.