۱- باب: فَضْلِ الهِبَةِ
باب [۱]: فضیلت بخشش
۱۱۵۱: عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «يَا نِسَاءَ المُسْلِمَاتِ، لاَ تَحْقِرَنَّ جَارَةٌ لِجَارَتِهَا، وَلَوْ فِرْسِنَ شَاةٍ» [رواه البخاری: ۲۵۶۶]
۱۱۵۱- از ابوهریرهساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند:
«ای زنان مسلمان! بخشش دادن به زن همسایۀ خود را اندک مشمارید، ولو آنکه ساق خُشک پای گوسفندی باشد» [۲۳].
۱۱۵۲: عَنْ عَائِشَةَ ل، أَنَّهَا قَالَتْ لِعُرْوَةَ رحمه الله تعالی: یا ابْنَ أُخْتِي «إِنْ كُنَّا لَنَنْظُرُ إِلَى الهِلاَلِ، ثُمَّ الهِلاَلِ، ثَلاَثَةَ أَهِلَّةٍ فِي شَهْرَيْنِ، وَمَا أُوقِدَتْ فِي أَبْيَاتِ رَسُولِ اللَّهِ جنَارٌ» ، فَقُلْتُ يَا خَالَةُ: مَا كَانَ يُعِيشُكُمْ؟ قَالَتْ: «الأَسْوَدَانِ: التَّمْرُ وَالمَاءُ، إِلَّا أَنَّهُ قَدْ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ججِيرَانٌ مِنَ الأَنْصَارِ، كَانَتْ لَهُمْ مَنَائِحُ، وَكَانُوا يَمْنَحُونَ رَسُولَ اللَّهِ جمِنْ أَلْبَانِهِمْ، فَيَسْقِينَا» [رواه البخاری: ۲۵۶٧]
۱۱۵۲- از عائشهلروایت است که وی برای عروه/گفت: خواهر زادۀ عزیزم! از یک ماه تا ماه دیگر و حتی دو ماه را در سه ماه انتظار میکشیدیم، و آتشی در هیچیک از خانههای پیامبر خدا جروشن نمیشد.
عروهس[میگوید]: گفتم: خاله جان! زندگی شما را چه چیزی تشکیل میداد؟
گفت: دو چیز سیاه، که خرما و آب است، ولی برای پیامبر خدا جهمسایگان انصاری بود، و آنها شترهای داشتند که شیر آنها را خیرات میدادند، از آن شیر گاهی برای پیامبر خدا جمیآوردند، و ایشان آن شیر را برای ما میدادند [۲۴].
۱۱۵۳: عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «لَوْ دُعِيتُ إِلَى ذِرَاعٍ أَوْ كُرَاعٍ لَأَجَبْتُ، وَلَوْ أُهْدِيَ إِلَيَّ ذِرَاعٌ أَوْ كُرَاعٌ لَقَبِلْتُ» [رواه البخای: ۲۵۶۸]
۱۱۵۳- از ابوهریرهساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند:
«اگر به طعامی که از گوشت دست و یا از پاچه تهیه شده باشد، دعوت شوم دعوت را میپذیرم، و اگر دست و یا پاچۀ برایم بخشش داده شود، آن بخشش را قبول میکنم» [۲۵].
[۲۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) در حدیث نبوی شریف – طوری که مشاهده میکنید – لفظ (فِرْسَن) آمده است، و ما او را به ساق خشک پای گوسفند، ترجه نمودیم، و در بعضی مناطق افغانستان از آن جمله در هرات (فِرْسَن) را (شِینگ) میگویند، و چون (فِرْسَن) به این معنی در همه جا استعمال نمیشود، لذا آن را ترجمۀ توضیحی نمودیم. ۲) زنها باید با همسایگان خود چیزی را که قدرت دارند بخشش بدهند، و اگر چیزی اندکی هم دارند نباید آن را کم شمارند، و از هدیه دادنش خودداری ورزند، چنانجه زنی که برایش هدیه داده میشود، ولو آنکه هدیه چیز اندکی باشد، نباید آن را کم بشمرد و یا رد نماید. [۲۴] از مسائل و احکام متعلق به این حدیث آنکه: ۱) معنی این قول عائشهلکه گفت: (دو ماه را در سه ماه انتظار میکشیدیم، و آتشی در هیچ از خانههای پیامبر خدا جروشن نمیشد)، این است که: ماه اول شروع میشد، و هلال را میدیدند، و باز ماه دوم شروع میشد، و هلال را میدیدند، و باز ماه سوم شروع میشد، و هلال را میدیدند، که در این صورت از نگاه وقت، شصت روز که عبارت از دو ماه باشد، گذشته بود، ولی از نگاه رؤیت هلال، هلال سه ماه را دیده بودند. ۲) پیامبر خدا ج، از استمتاع و تجملات دنیوی تزهد مینمودند. ۳) کسانی که حالت فقر و تهیدستی را بر ثروت و تجمل ترجیح میدهند، به این حدیث تمسک میجویند. ۴) کسانی که چیزی دارند، نباید همسایگان فقیر خود را از یاد ببرند. [۲۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث اینکه: این سخن را پیامبر خدا جبرای آن گفتند که نباید هدیه را در دادن و یا گرفتن کم به شمار آورد، و از دادن آن خودداری نمود، و یا از نگاه کم شمردن آن را رد کرد، و پیامبر خدا جبه دادن هدیه تشویق میکردند، از آن جمله اینکه فردمودند، «هدیه بدهید که سبب محبت میشود».