فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد چهارم

فهرست کتاب

۴- باب: قَوْلِ الله تَعَالَى:﴿وَٱبۡتَلُواْ ٱلۡيَتَٰمَىٰ حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغُواْ ٱلنِّكَاحَ فَإِنۡ ءَانَسۡتُم مِّنۡهُمۡ رُشۡدٗا فَٱدۡفَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ أَمۡوَٰلَهُمۡ

۴- باب: قَوْلِ الله تَعَالَى:﴿وَٱبۡتَلُواْ ٱلۡيَتَٰمَىٰ حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغُواْ ٱلنِّكَاحَ فَإِنۡ ءَانَسۡتُم مِّنۡهُمۡ رُشۡدٗا فَٱدۡفَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ أَمۡوَٰلَهُمۡ
باب [۴]: این قول خداوند متعال که: ﴿یتیمان را تا وقت رسیدن به سن بلوغ بیازمائید، اگر در آن‌ها رشادتی یافتید، اموال آن‌ها را برای‌شان بدهید

۱۱٩٩- عَنِ ابْنِ عُمَرَ بأَنَّ أَباه تَصَدَّقَ بِمَالٍ لَهُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ج، وَكَانَ يُقَالُ لَهُ ثَمْغٌ وَكَانَ نَخْلًا، فَقَالَ عُمَرُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّي اسْتَفَدْتُ مَالًا وَهُوَ عِنْدِي نَفِيسٌ، فَأَرَدْتُ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِهِ، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: «تَصَدَّقْ بِأَصْلِهِ، لاَ يُبَاعُ وَلاَ يُوهَبُ وَلاَ يُورَثُ، وَلَكِنْ يُنْفَقُ ثَمَرُهُ» ، فَتَصَدَّقَ بِهِ عُمَرُ، فَصَدَقَتُهُ تِلْكَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَفِي الرِّقَابِ وَالمَسَاكِينِ وَالضَّيْفِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَلِذِي القُرْبَى، وَلاَ جُنَاحَ عَلَى مَنْ وَلِيَهُ أَنْ يَأْكُلَ مِنْهُ بِالْمَعْرُوفِ، أَوْ يُوكِلَ صَدِيقَهُ غَيْرَ مُتَمَوِّلٍ بِهِ [رواه البخاری: ۲٧۶۴].

۱۱٩٩- از ابن عمربروایت است که پدرش از مال خود در زمان پیامبر خدا جصدقه داد، و این مال عبارت از نخلستانی بود که به نام (ثَمغ) یاد می‌شد.

عمر گفت: یا رسول الله! من مالی را به دست آورده‌ام که در نزدم بسیار خوب است، و می‌خواهم آن را صدقه بدهم.

پیامبر خدا جفرمودند: «اصلش را صدقه بده، به طوری که نه فروخته شود، و نه بخشش گردد، و نه میراث برده شود، وفقط میوه‌اش نفقه گردد».

عمرسآن را صدقه داد، به طوری که صدقه‌اش در راه خدا، در راه آزاد کردن غلامان، برای مساکین، مهمانان، رهگذاران، و ذوی القربی به مصرف برسد، و کسی که سرپرستی آن را بر عهده دارد نیز می‌تواند به طوری معقولی، از آن بخورد، و یا به رفیق خود به اندازه‌ای که برایش پس انداز نشود، صدقه بدهد [۱٠۴].

[۱٠۴] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) علماء گفته‌اند که: مراد از صدقه دادنی که عمرسپیشنهاد کرده بود، و آن را عملی ساخت، وصیت کردن به آن مال بود، که بعد از مرگش از آن استفاده گردد، نه صدقۀ که فعلا به فقراء تعلق بگیرد. ۲) چیزی که به این شکل تصدق گردد، یعنی: اصلش فروخته نشود، بخشش نگردد، و میراث برده نشود، و فقط از میوه و منفعش استفاده گردد، وقف شمرده می‌شود. ۳) کسی که سرپرستی وقف را بر عهده دارد، می‌تواند به اندازۀ کار خود به اساس متعارف، از آن وقف استفاده نماید. ۴) با قیاس بر وقف، گفته‌اند: کسی که سرپرستی مال یتیم را بر عهده دارد، نیز می‌تواند به اندازۀ معروف از آن استفاده نماید، ولی نص قرآن کریم استفاده کردن سرپرست از مال یتیم را در صورتی جواز داده است که سرپرست یتیم فقیر باشد، و مدرک دیگری در معیشت خود نداشته باشد، خداوند متعال می‌فرماید:﴿وَٱبۡتَلُواْ ٱلۡيَتَٰمَىٰ حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغُواْ ٱلنِّكَاحَ فَإِنۡ ءَانَسۡتُم مِّنۡهُمۡ رُشۡدٗا فَٱدۡفَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ أَمۡوَٰلَهُمۡۖ وَلَا تَأۡكُلُوهَآ إِسۡرَافٗا وَبِدَارًا أَن يَكۡبَرُواْۚ وَمَن كَانَ غَنِيّٗا فَلۡيَسۡتَعۡفِفۡۖ وَمَن كَانَ فَقِيرٗا فَلۡيَأۡكُلۡ بِٱلۡمَعۡرُوفِ.