فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد چهارم

فهرست کتاب

۳۴- باب: كانَ النَّبِيُّ جتَنَامُ عَيْنُهُ وَلاَ يَنَامُ قَلْبُهُ
باب [۳۴]: چشم پیامبر خدا جمی‌خوابید و دل‌شان نمی‌خوابید

۳۴- باب: كانَ النَّبِيُّ جتَنَامُ عَيْنُهُ وَلاَ يَنَامُ قَلْبُهُ
باب [۳۴]: چشم پیامبر خدا جمی‌خوابید و دل‌شان نمی‌خوابید

۱۴٩٩- عَنْ أَنَسٍ سيُحَدِّثُ عَنْ «لَيْلَةِ أُسْرِيَ بِالنَّبِيِّ جمِنْ مَسْجِدِ الكَعْبَةِ: جَاءَ ثَلاَثَةُ نَفَرٍ، قَبْلَ أَنْ يُوحَى إِلَيْهِ، وَهُوَ نَائِمٌ فِي مَسْجِدِ الحَرَامِ، فَقَالَ أَوَّلُهُمْ: أَيُّهُمْ هُوَ؟ فَقَالَ أَوْسَطُهُمْ: هُوَ خَيْرُهُمْ، وَقَالَ آخِرُهُمْ: خُذُوا خَيْرَهُمْ. فَكَانَتْ تِلْكَ، فَلَمْ يَرَهُمْ حَتَّى جَاءُوا لَيْلَةً أُخْرَى فِيمَا يَرَى قَلْبُهُ، وَالنَّبِيُّ جنَائِمَةٌ عَيْنَاهُ وَلاَ يَنَامُ قَلْبُهُ، وَكَذَلِكَ الأَنْبِيَاءُ تَنَامُ أَعْيُنُهُمْ وَلاَ تَنَامُ قُلُوبُهُمْ، فَتَوَلَّاهُ جِبْرِيلُ ثُمَّ عَرَجَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ» [رواه البخاری: ۳۵٧٠].

۱۴٩٩- از انسسروایت است که وی از شبی که پیامبر خدا جاز مسجد الحرام [به بیت المقدس] برده شدند، سخن می‌زد.

[و گفت]: پیش از آنکه بر پیامبر خدا جوحی نازل شود، در حالی که در مسجد الحرام خواب بودند، سه نفر نزدشان آمدند، [گویند: این سه نفر: جبرئیل، میکائیل و اسرافیل بودند]، [و دراین شب دو نفر دیگر که جعفر و حمزه باشد نیز با پیامبر خدا جخواب بودند].

اولی گفت: [آن شخصی را که ما می‌خواهیم] کدام است؟

وسطی گفت: آنکه از همه بهتر است [۴۲۱].

آخرین نفر آن‌ها گفت: همان شخص بهتر را بگیرید [که به آسمان ببریم].

این آخرین چیزی بود که در آن شب واقع شد، و آن‌ها را تا آنکه شب دیگری آمدند در آنچه که قلب می‌بیند، ندیدند، و پیامبر خدا جچشم‌هایشان خواب بود، و قلب‌شان نمی‌خوابید، و پیامبران چنین هستند، چشم‌شان می‌خوابد و دل‌شان نمی‌خوابد، و جبرئیل÷عهده‌دار امر معراج شد، و پیامبر خدا جرا به آسمان عروج داد [۴۲۲].

[۴۲۱] پیامبر خدا جدر بین حمزه و جعفر خواب بودند، و از جواب این فرشته که گفت: (آنکه از همه بهتر است) چنین دانسته می‌شود که برای‌شان گفته شده بود که کسی که نسبت به وی ماموریت دارند از همگان زیباتر و بهتر است، از این جهت بود که گفت: (آنکه از همه بهتر است). [۴۲۲] ثابت است که معراج پیامبر خدا جبعد از بعثت بود، و اینکه در اول حدیث آمده است که این واقعه پیش از نزول وحی بود، سببش این است که آمدن آن سه فرشته که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل باشد، پیش از نزول وحی بود، ولی شبی که جبرئیل÷تنها آمد و پیامبر خدا جرا با خود بردريال مدت‌ها بعد از این شب بود، یعنی بعد از بعثت بود، پس به این صورت، آمدن آن سه فرشته برای بار اول جهت معرفت و شناسائی کامل با پیامبر خدا جبود، و آمدن جبرئیل÷در شب دیگر که مدت‌ها بعد از شب اول بود، جهت مرافقت با پیامبر خدا جدر رفتن به معراج بود.