فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد چهارم

فهرست کتاب

۲۲- باب: التَّحَنُّطِ عِنْدَ القِتَالِ
باب [۲۲]: استعمال حنوط در وقت رفتن به جهاد

۲۲- باب: التَّحَنُّطِ عِنْدَ القِتَالِ
باب [۲۲]: استعمال حنوط در وقت رفتن به جهاد

۱۱۳۲- وَعَنْهُ سأَنَّهُ: أَتَی یَوْمَ الْيَمامَةِ ثَابِتَ بْنَ قَيْسٍ، وَقَدْ حَسَرَ عَنْ فَخِذَيْهِ وَهُوَ يَتَحَنَّطُ، فَقَالَ: يَا عَمِّ، مَا يَحْبِسُكَ أَنْ لاَ تَجِيءَ؟ قَالَ: الآنَ يَا ابْنَ أَخِي، وَجَعَلَ يَتَحَنَّطُ - يَعْنِي مِنَ الحَنُوطِ - ثُمَّ جَاءَ، فَجَلَسَ، فَذَكَرَ فِي الحَدِيثِ، انْكِشَافًا مِنَ النَّاسِ، فَقَالَ: هَكَذَا عَنْ وُجُوهِنَا حَتَّى نُضَارِبَ القَوْمَ، «مَا هَكَذَا كُنَّا نَفْعَلُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج، بِئْسَ مَا عَوَّدْتُمْ أَقْرَانَكُمْ» [رواه البخاری: ۲۸۴۵].

۱۱۳۲- و از انسسروایت است که او در روز جنگ یمامه [۱۴۲]نزد ثابت بن قیس آمد [۱۴۳]و دید که ران‌هایش را برهنه کرده و خوشبوئی را که به جسم مرده استعمال می‌کنند به پاهایش می‌مالد.

[انسسبرایش] گفت: عم بزرگوارم! چه چیز مانع آمدن شما در صف مجاهدین می‌شود؟

گفت: برادرم زاده‌ام! اکنون می‌آیم، و هنوز هم آن خوشبوئی به جانش استعمال می‌کرد، که [انس دوباره نزد ثابت] آمده و نشست، و در سخنان خود از هزیمت مسلمانان یاد کرد.

[ثابت] گفت: از پیش رویم دور شوید تا به جهاد بروم، ما در زمان پیامبر خدا جاز دشمن فرار نمی‌کردیم، شما همنشینان خود را به چیز بدی عادت داده‌اید [۱۴۴].

[۱۴۲] (یمامه) جایی است در دو منزلی طائف، و یمامه نام دختری بود که شخص سواره را از مسافت سه روز راه می‌دید، اینجا را به نام همان دختر نام نهادند، و جنگ یمامه جنگی بود که بین مسلمانان و بین پیروان مسیلمۀ کذاب در ربیع الأول سال دوازدهم هجری در خلافت ابوبکر صدیقسواقع گردید، در این جنگ از طرف مسلمانان چهار صد و پنجاه نفر از قاریان قرآن به شهادت رسیدند، و لشکریان مسیلمه حدود چهل هزار نفر بودند، که بیست و یکهزار نفر آن‌ها کشته شدند، و خود مسیلمه به دست وحشی بن حرب، قاتل حمزهسکشته شد. [۱۴۳] وی ثابت بن قیس بن شماس است، و از جملۀ کسانی است که در جنگ یمامه به شهادت رسیده است، بعد از اینکه به شهادت رسید، چون درع زیبایی داشت، یکی از مسلمانان درعش را برداشت، کسی او را به خواب دید، و در خواب برای آن شخص گفت که درع من در بین دیگی در فلان مکان پنهان است، و از فلانی این قدر قرضدار می‌باشم، و غلامم فلانی آزاد باشد، و وصیت‌های دیگری نیز کرد، و از وی خواست که این سخنان را برای ابوبکرسبگوید، آن شخص وصیتش را برای ابوبکرسگفت: درع وی را از همانجایی که گفته بود، پیدا کردند، و دیگر وصیت‌هایش را نیز اجراء نمودند، و گویند وی یگانه کسی است که بعد از مرگش وصیت نمود، و وصیتش اجراء شد. [۱۴۴] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از (حنوط) که در عنوان باب آمده است، عبارت از عطری است که از مخلوط شدن چند عطر ساخته می‌شود، و مرده را به آن عطر می‌زنند. ۲) مقصد ثابتساز عادت بد، فرار کردن از صف جهاد بود، که نباید چنین کاری صورت بگیرد، بلکه باید تا آخرین لحظه به جهاد ادامه داد که یا بر دشمن پیروز گردید، و یا به شهادت رسید. ۳) کسی که بخواهد برایش روا است که در وقت رفتن به معرکۀ جهاد، آمادگی به مرگ بگیرد، تا مسئلۀ گریختن از دشمن در خاطرش خطور نکند. ۴) استعمال کردن خوشبوئی در وقت مرگ کار نیکی است، زیرا این وقتی است که ملائکه به سر وقت انسان می‌آیند. ۵) کسانی را که از جهاد می‌گریزند، باید توبیخ نمود و ملامت کرد. ۶) صحابهشرد وقت رو‌به‌رو شدن با دشمن، دارای اقدام و شجاعت زیاد بودند، و از هیچ چیزی نمی‌هراسیدند.