فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد چهارم

فهرست کتاب

۶- باب: بُلُوغِ الصِّبْيَانِ وَشَهَادَتِهِمْ
باب [۶]: بالغ شدن اطفال و شهادت دادن آن‌ها

۶- باب: بُلُوغِ الصِّبْيَانِ وَشَهَادَتِهِمْ
باب [۶]: بالغ شدن اطفال و شهادت دادن آن‌ها

۱۱۸۱- عَنِ ابْنُ عُمَرَ ب: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جعَرَضَهُ يَوْمَ أُحُدٍ، وَهُوَ ابْنُ أَرْبَعَ عَشْرَةَ سَنَةً، فَلَمْ يُجِزْنِي ثُمَّ عَرَضَنِي يَوْمَ الخَنْدَقِ، وَأَنَا ابْنُ خَمْسَ عَشْرَةَ سَنَةً، فَأَجَازَنِي» [رواه البخاری: ۲۶۶۴]

۱۱۸۱- از ابن عمربروایت است که گفت: در غزوۀ (اُحد) چهارده ساله بودم، پیامبر خدا جبه قد و بالایم دیدند و برایم اجازۀ اشتراک به جنگ را ندادند، ولی در جنگ خندق که پانزده ساله شده بودم به قد و بالایم دیدند، و برایم اجازۀ اشتراک در جنگ را دادند [۶۲].

[۶۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: این حدیث مشتمل بر دو حکم است: ۱) حد بلوغ: به اتفاق علماء، حد بلوغ نسبت به پسر، احتلام شدن، و نسبت به دختر حیض شدن و یا باردار شدن است، و لی اگر پسری احتالمش، و یا دختری حیضش به تاخیر افتاد، در حد بلوغش بین علماء اختلاف است، امام مالک، و امام احمد، و اسحاق رحمهم الله می‌گویند: حد بلوغش روئیدن مو است، امام شافعی، محمد، و ابویوسف می‌گویند: حد بلوغ نسبت به پسر و دختر، پانزده ساله شدن است، و امام ابوحنیفه و ثوری، و ابن القاسم رحمهم الله حد بلوغ را در پسر نزده ساله شدن، و در دختر هفده ساله شدن می‌دانند. ۲) شهادت اطفال: جمهور علماء می‌گویند: شهادت اطفال تا وقتی که به حد بلوغ نرسیده‌اند، صحت ندارد، ولی بعضی از علماء، از آن جمله علی بن ابی طالب، و شریح قاضی، و حسن و شعبی رحمهم الله، شهادت آن‌ها را در مسائل متعلق به خود آ‌ن‌ها، قابل قبول می‌دانند.