فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد چهارم

فهرست کتاب

۴۵- باب: الدُّعَاءِ للمُشْرِكِينَ بِالهُدَى لِيَتَأَلَّفَهُمْ
باب [۴۵]: دعا کردن برای هدایت مشرکین به امید الفت گرفتن آن‌ها

۴۵- باب: الدُّعَاءِ للمُشْرِكِينَ بِالهُدَى لِيَتَأَلَّفَهُمْ
باب [۴۵]: دعا کردن برای هدایت مشرکین به امید الفت گرفتن آن‌ها

۱۲۶۵- عَنْ أَبُو هُرَيْرَةَ س: قَدِمَ طُفَيْلُ بْنُ عَمْرٍو الدَّوْسِيُّ وَأَصْحَابُهُ، عَلَى النَّبِيِّ ج، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ دَوْسًا عَصَتْ وَأَبَتْ، فَادْعُ اللَّهَ عَلَيْهَا، فَقِيلَ: هَلَكَتْ دَوْسٌ، قَالَ: «اللَّهُمَّ اهْدِ دَوْسًا وَأْتِ بِهِمْ» [رواه البخاری: ۲٩۳٧].

۱۲۶۵- از ابوهریرهسروایت است که گفت: طُفَیل بن عمرو دوسی [۱۸۲]و یارانش نزد پیامبر خدا جآمده و گفتند: یا رسول الله! مردم (دوس) سرکشی و طغیان نمودند، و از مسلمان شدند ابا ورزیدند، بر آن‌ها نفرین کنید، [طغیان آن‌ها این بود که به زنا گرفتار شده بودند].

مردم با خود گفتند: اینک پیامبر خدا جبر مردم (دوس) نفرین می‌کنند، و همگی به هلاکت می‌رسند، ولی در عوض برای آن‌ها دعا کرده و گفتند. «الهی! مردم دَوس را هدایت کن و آن‌ها را اینجا بیاور» [۱۸۳].

[۱۸۲] طفیل بن عمروساز دوس یمن بود، وی برای بار اول هنگامی که پیامبر خدا جبه مکه بودند، نزدشان آمد و مسلمان شد، سپس به (دوس) برگشت، و بعد از هجرت، هنگامی که پیامبر خدا جدر خیبر بودند با هشتاد و یا نود نفر از قوم خود نزد ایشان آمد، و تا وقتی که پیامبر خدا جزنده بودند، از نزدشان نرفت، و در جنگ یمامه به شهادت رسید. [۱۸۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) چون پیامبر خدا جبرای آن‌ها دعای خیر نمودند، طفیل بن عمرسگفت: یا رسول الله! پس مرا غرض دعوت نزد آن‌ها بفرستید، و برایم علامۀ بدهید که به سبب آن مردم (دوس) هدایت شوند، پیامبر خدا جدعا کردند که خدایا برایش نوری بفرست، و همان بود که بین دو چشمش نوری درخشیدن گرفت، طفیلسگفت: خدایا می‌ترسم که مردم بگویند این شخص مثله شده است، و همان بود که آن (نور) به تازیانه‌اش منتقل گردید، و در شب تاریک پیش رویش را روشن می‌کرد و از همین سبب او را (صاحب نور) می‌گفتند. ۲) خداوند متعال دعای پیامبر خدا را اجابت نمود، و مردم دوس آمده و مسلمان شدند. ۳) پیامبر خدا جاز رحمت و رآفت و شفقتی که بر مردمان داشتند، همیشه کوشش به هدایت و اسلام آن‌ها داشتند، و اگر امیدی به هدایت قومی می‌داشتند ، ولو آنکه در مقام دشمنی و عداوت و ضلال بودند برای آن‌ها دعای هدایت می‌کردند، و از نفرین کردند آن‌ها خودداری می‌نمودند، فجزاه الله عنا أفضل ما جازي نبیا عن أمته.