۵۵- عبدالله بن نُمیر حنفی/ [۱۱۱۶] [متوفّای ۱۹۹ ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۱۱۱۷]گوید:
وی، حافظ حدیث و پیشوای دینی: ابوهشام همدانی - سپس - خارفی کوفی و پدر «حافظ كبیر، محمد» میباشد که از هشام بن عروة، اعمش، اشعث بن سوار، اسماعیل بن ابی خالد، یزید بن ابی زیاد، عبیدالله بن عمر، و شماری دیگر از بزرگان، به روایت حدیث پرداخته است.
و از کسانی که از عبدالله بن نُمیر، حدیث روایت کردهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
احمد بن حنبل؛ یحیی بن معین؛ علی بن مدینی؛ اسحاق بن راهویه؛ کوسج؛ احمد بن فرات؛ حسن بن علی بن عفّان؛ و کسانی دیگر از سائر دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش و تشنگان حکمت و فرزانگی.
یحیی بن معین و دیگران، عبدالله بن نمیر را مؤثق و مطمئن و معتبر و قابل اعتماد معرّفی کردهاند؛ و او، یکی از بزرگان و پیشقراولان عرصهی حدیث و طلایه داران و پیشگامان پیشتاز عرصهی روایت و درایت میباشد که به سال ۱۹۹ ه . ق - در آستانهی ۸۴ سالگی - درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید. خدایش او را بیامرزد و در جوار بهترین رحمتهای خویش جای دهد.
علامه ذهبی، در ادامه گوید: «اخبرنا عمر بن غدیر، اخبرنا عبدالصمد بن محمد، اخبرنا جمال الاسلام، اخبنرا الحسین بن طلاب، حدّثنا محمد بن جمیع، حدثنا محمد بن احمد بن ثابت الواسطی، حدثنا شعیب بن ایوب، حدثنا ابن نمیر، عن یحیی بن سعید، عن سعید بن المسیّب، سمعتُ سعداً: انّ رسول الله ججمع له أبویه یوم اُحد».
«عمر بن غدیر، از عبدالصمد بن محمد، از جمال الاسلام، از حسین بن طلاب، از محمد بن جمیع، از محمد بن احمد بن ثابت واسطی، از شعیب بن ایوب، از عبدالله بن نمیر، از یحیی بن سعید، از سعید بن مسیّب، برای ما چنین نقل کرده است که سعید بن مسیّب گوید: از سعد بن ابی وقّاصسشنیدم که میگفت: رسول خدا جدر روز جنگ احد، خطاب به من گفت: پدر و مادرم فدایت باد! (به سوی مشرکان و چندگانه پرستان، تیر بیانداز)».
[در این سند، عبدالله بن نُمیر، به نقل روایت از یحیی بن سعید، از سعید بن مسیّب، از سعد بن ابی وقّاصسپرداخته است.]
حافظ عبدالقادر قرشی نیز در کتاب «الجواهر المضیة» [۱۱۱۸]، به بیان بیوگرافی عبدالله بن نُمیر پرداخته و او را در شمار علماء و صاحب نظران احناف برشمرده و در ادامه گفته است: «سمع الاعمش والثوری والاوزاعی، وحكی عن ابی حنیفة؛ وروی عنه مسئلة اللعان تطلیقة بائنة؛ وحكاه حماد، عن ابراهیم؛ روی عنه ابنه واحمد وابن معین وابن المثنی وابوبكر وعثمان ابنا ابی شیبة»؛ «عبدالله بن نُمیر، از اعمش، سفیان ثوری و اوزاعی، به سماع حدیث پرداخته و از امام ابوحنیفه/نیز، حدیث روایت نموده است؛ و یکی از آن مسائلی که ابن نُمیر به روایت آن از امام ابوحنیفه/پرداخته، مسألهی «لعان» است که از دیدگاه امام ابوحنیفه/، یک طلاق بائن به شمار میآید. این را حماد بن سلمة (استاد امام ابوحنیفه/)، از ابراهیم نخعی، نقل نموده است. و از عبدالله بن نمیر نیز، این روایت را پسرش، احمد بن حنبل، یحیی بن معین، ابن مثنّی، ابوبکر و عثمان - دو پسر ابوشیبة - نقل نمودهاند».
و د رکتاب «جامع المسانید» [۱۱۱۹]؛ چنین آمده است: ناچیزترین بندگان خدا (ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی) گوید: «و مع هذا القدر الجلیل في علم الحدیث، یروی عن الامام ابی حنیفة في هذه المسانید»؛ «عبدالله بن نُمیر - با وجود این که در علم حدیث، از شأن و جایگاهی والا و در خور تحسین برخوردار است -، باز هم در این مسانید، به نقل روایت از امام ابوحنیفه/پرداخته است».
و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۱۱۲۰]گوید:
ابن حبّان، عبدالله بن نُمیر را در کتاب «الثقات»، در جرگهی راویان مؤثق و قابل اعتماد ذکر نموده است.
احمد عجلی گوید: «ثقة، صالح الحدیث، صاحب سنّة»؛ «ابن نمیر، فردی مورد وثوق و قابل اعتماد و مطمئن و امانتدار میباشد که احادیث و روایات او نیز در درجهی صحّت و درستی قرار دارند؛ و خود وی نیز، صاحب سنّت و متعهّد و پایبند بدان میباشد».
ابن سعد نیز گوید: «كان ثقة كثیر الحدیث، صدوق»؛ «عبدالله بن نُمیر، روایت کنندهای مؤثق و قابل اعتماد، صادق و راستگو و درستکار و امانت دار بود که بسیار به روایت حدیث میپرداخت».
علامه ابن بزّاز کردری در کتاب «المناقب» [۱۱۲۱]، و همچنین علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان» [۱۱۲۲]، وی را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کردهاند.
علامه تهانوی نیز در مقدمهی کتاب «اِعلاء السنن» [۱۱۲۳]، به بیان بیوگرافی عبدالله بن نُمیر پرداخته و در ادامه گفته است: «هو من رجال الجماعة؛ روی له الشیخان واصحاب السنن كلّهم»؛ «عبدالله بن نُمیر، از رجال جماعت است؛ (جماعت: بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، و به طور کلّی، عبدالله بن نُمیر، از آن دسته از محدّثان و راویانی میباشد که هم شیخان (بخاری و مسلم) و هم تمامی نویسندگان «سُنن»، از وی، حدیث روایت نمودهاند.»
نگارنده گوید:
عبدالله بن نُمیر/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «قوله تعالی: ﴿وَمَن كَانَ غَنِيّٗا فَلۡيَسۡتَعۡفِفۡۖ وَمَن كَانَ فَقِيرٗا فَلۡيَأۡكُلۡ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ فَإِذَا دَفَعۡتُمۡ إِلَيۡهِمۡ أَمۡوَٰلَهُمۡ فَأَشۡهِدُواْ عَلَيۡهِمۡۚ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِيبٗا٦﴾[النساء: ۶]» [۱۱۲۴]
«حَدَّثَنِي إِسْحَاقُ، أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ نُمَيْرٍ، حَدَّثَنَا هِشَامٌ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، فِي قَوْلِهِ تَعَالَى:﴿وَمَن كَانَ غَنِيّٗا فَلۡيَسۡتَعۡفِفۡۖ وَمَن كَانَ فَقِيرٗا فَلۡيَأۡكُلۡ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ﴾[النساء: ۶] أَنَّهَا «نَزَلَتْ فِي وَالِي اليَتِيمِ إِذَا كَانَ فَقِيرًا، أَنَّهُ يَأْكُلُ مِنْهُ مَكَانَ قِيَامِهِ عَلَيْهِ بِمَعْرُوفٍ»»(ح ۴۵۷۵)
«اسحاق، از عبدالله بن نُمیر، از هشام، از پدرش، از عایشهلبرای ما روایت کرده که وی در تفسیر این فرمودهی خداوند: ﴿وَمَن كَانَ غَنِيّٗا فَلۡيَسۡتَعۡفِفۡۖ وَمَن كَانَ فَقِيرٗا فَلۡيَأۡكُلۡ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ﴾[النساء: ۶] «و آن کسی که توانگر است، باید (از گرفتن اجرت سرپرستی) خودداری ورزد و هر کس که تهی دست است، باید مطابق عرف، از آن بخورد»؛ گفت: این آیه، در مورد ولیّ یتیم نازل شده که اگر فقیر باشد از مال یتیم مطابق عرف، عوض اجرت سرپرستی خود میخورد».
* در باب «ذات عرق لاهل العراق» [۱۱۲۵]
«حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُسْلِمٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ نُمَيْرٍ، حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ سمَا، قَالَ: لَمَّا فُتِحَ هَذَانِ المِصْرَانِ أَتَوْا عُمَرَ، فَقَالُوا: يَا أَمِيرَ المُؤْمِنِينَ، «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ جحَدَّ لِأَهْلِ نَجْدٍ قَرْنًا»، وَهُوَ جَوْرٌ عَنْ طَرِيقِنَا، وَإِنَّا إِنْ أَرَدْنَا قَرْنًا شَقَّ عَلَيْنَا، قَالَ: فَانْظُرُوا حَذْوَهَا مِنْ طَرِيقِكُمْ، فَحَدَّ لَهُمْ ذَاتَ عِرْقٍ»(ح ۱۵۳۱)
«علی بن مسلم، از عبدالله بن نُمیر، از عبیدالله، از نافع، از ابن عمرببرای ما روایت کرده که وی گفته است: چون این دو شهر (کوفه و بصره) فتح شدند، مردم به نزد عمر بن خطابسآمدند و گفتند: ای امیرمؤمنان! بیگمان رسول خدا جبرای مردم نجد، «قَرن» را میقات و احرامگاه تعیین کرده است؛ و آن جا، به سوی دیگر راه ما واقع شده است و رفتن از راه قَرن، بر ما دشوار است. عمرسگفت: به موازات قَرن، محلّی را ببینید که بر سر راه شما باشد. و «ذات عرق» را برای آنها، احرامگاه و میقات تعیین کرد».
* در باب «اذا لم یجد ماءاً ولا تراباً» [۱۱۲۶]
«حَدَّثَنَا زَكَرِيَّاءُ بْنُ يَحْيَى، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ نُمَيْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّهَا اسْتَعَارَتْ مِنْ أَسْمَاءَ قِلاَدَةً فَهَلَكَتْ، فَبَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ جرَجُلًا فَوَجَدَهَا، «فَأَدْرَكَتْهُمُ الصَّلاَةُ وَلَيْسَ مَعَهُمْ مَاءٌ، فَصَلَّوْا، فَشَكَوْا ذَلِكَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج، فَأَنْزَلَ اللَّهُ آيَةَ التَّيَمُّمِ» فَقَالَ أُسَيْدُ بْنُ حُضَيْرٍ لِعَائِشَةَ: جَزَاكِ اللَّهُ خَيْرًا، فَوَاللَّهِ مَا نَزَلَ بِكِ أَمْرٌ تَكْرَهِينَهُ، إِلَّا جَعَلَ اللَّهُ ذَلِكِ لَكِ وَلِلْمُسْلِمِينَ فِيهِ خَيْرًا»(ح ۳۳۶)
«زکریا بن یحیی، از عبدالله بن نُمیر، از هشام بن عروة، از پدرش، از عایشهلبرای ما روایت کرده که وی گفته است: او، گلوبندی از اسماءلبه عاریت گرفته بود و آن گلوبند گم شد؛ رسول خدا جمردی را به جست و جوی آن فرستاد و گلوبند، پیدا شد. وقت نماز فرا رسید و مردم با خود آب همراه نداشتند. (بیوضو) نماز گزاردند و از این حالت به رسول خدا جشکایت کردند. سپس خداوند، آیه تیمم را فرود آورد.
اسید بن حضیر به عایشهلگفت: خداوند تو را پاداش نیک دهد! به خدا سوگند که بر تو کاری فرود نیامده است که تو را ناخوشایند بوده است، مگر آن که خداوند آن را بر تو و مسلمانان، نیک و مایهی خیر گردانیده است».
* در باب «الخیمة في المسجد للمرضی وغیرهم» [۱۱۲۷].
* در باب «سترة الامام سترة من خلفه» [۱۱۲۸].
* در باب «من قام الی جنب الامام لعلّة» [۱۱۲۹].
* در باب «اتیان مسجد قباء راكباً وماشیاً» [۱۱۳۰].
* در باب «من ردّ فقال: علیك السلام. وقالت عایشة: وعلیه السلام ورحمة الله وبركاته» [۱۱۳۱].
* در باب «من اجری امر الامصار علی ما یتعارفون بینهم في البیوع والاجارة والمكیال والوزن» [۱۱۳۲].
* در باب «هبة الرجل لامرأته والمرأة لزوجها» [۱۱۳۳].
* در باب «قتل ابی جهل» [۱۱۳۴].
* در باب «مرجع النبيّ جمن الأحزاب ومخرجه الی بنی قریظة ومحاصرته ایّاهم» [۱۱۳۵].
* در باب «مرجع النبي جمن الاحزاب ومخرجه الی بنی قریظة ومحاصرته ایّاهم» [۱۱۳۶].
به هر حال، روایات «عبدالله بن نُمیر»/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از ۱۸ مورد آمده است.
[۱۱۱۶] بیوگرافی «عبدالله بن نُمیر» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۳/۱/۲۱۶؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۶۳۰؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۵/۱۸۶؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۹/۲۴۴؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۱/۳۵۷؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۷/۶۰؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۲/۱۳۷؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۶/۵۲؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۵۴۲؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۰/۵۸۹؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص۱۸۴؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۱/۲۶۰ [۱۱۱۷] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۳۲۷ [۱۱۱۸] «الجواهر المضیة» ۱/۲۹۲ [۱۱۱۹] «جامع المسانید» ۲/۵۰۸ [۱۱۲۰] «تهذیب التهذیب» ۶/۵۳ [۱۱۲۱] «المناقب»، کردری ۲/۲۲۳ [۱۱۲۲] «عقود الجمان»؛ ص ۱۲۳ [۱۱۲۳] مقدمهی «اعلاء السنن» ۳/۱۶۹ [۱۱۲۴] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۶۵۸ [۱۱۲۵] همان ۱/۲۰۷ [۱۱۲۶] همان ۱/۴۸ [۱۱۲۷] همان ۱/۶۶ [۱۱۲۸] همان ۱/۷۱ [۱۱۲۹] همان ۱/۹۴ [۱۱۳۰] همان ۱/۱۵۹ [۱۱۳۱] همان ۲/۹۲۴ [۱۱۳۲] همان ۱/۲۹۴ [۱۱۳۳] همان ۱/۳۵۲ [۱۱۳۴] همان ۲/۵۶۵ [۱۱۳۵] همان ۲/۵۹۰ [۱۱۳۶] همان ۲/۵۹۱