شاگردان بزرگ امام ابوحنیفه/:
خداوند به امام ابوحنیفه/، شاگردان بزرگی ارزانی نمود که هر کدام در علوم مختلف چون کوه استوار بودند؛ او به همراه ایشان مسائل فقهی را مورد بررسی و تحقیق قرار میداد و قواعد فقه را وضع میکرد و در پناه چنین حصنهای حصینی از هر گونه خطا و اشتباهی در امان بود.
خطیب به اسناد خود در تاریخش از ابی کرامه ذکر نموده که: «نزد وکیع بن جراح - استاد امام شافعی و یکی از استادان (غیرمستقیم) امام بخاری - بودیم که مردی گفت: «ابوحنیفه/در فلان مسأله خطا کرده است، وکیع گفت: ممکن است ابوحنیفه/دچار خطا شود، در حالی که افرادی چون ابویوسف، محمد بن الحسن و زفر در قیاس و اجتهاد، و یحیی بن زکریا ابن ابی زائده، حفص بن غیاث، حبان و قندل بن علی در حفظ حدیث و آشنایی با آن، و قاسم بن معن بن عبدالرحمن بن عبدالله بن مسعود در علم نحو و لغت و داود طائی و فضیل بن عیاض در زهد و پارسایی و عبدالله بن المبارک در تفسیر و احادیث و تاریخ همرا او هستند؟! کسی که یاران و همنشینان او اینگونه دانشمندانی باشند، چگونه مرتکب خطا خواهد شد؟! اگر هم دچار خطا شود، او را به سوی حق برمیگردانند، سپس گفت: «هر کس عقیده دارد که حق با آنانی است که با ابوحنیفه/مخالفت نمودند، زیرا مذهب را به تنهایی بنیان نهاده است، توجّهشان را به این گفتهی فرزق خطاب به جریر، جلب میکنم:
اُولئك آبائی فجئنی بمثلهم
إذا جمعتنا یا جریر المجامع
[۲۳۱]
«ای جریر، این گروه نیاکان مناند، بیاور برایم مثلشان را، آنگاه که مجلسها ما را گرد هم آورد».
شیخ عبدالقادر قرشی در کتابش به نام «الجواهر المضیه»، در شرح حال یحیی بن زکریا بن أبی زائده به نقل از طحاوی گفته است: ابن ابی ثور برای من به روایت از سلیمان بن عمران از اسد بن فرات نوشت: «یاران ابوحنیفه/یعنی آنانی که کتابهای فقه را تدوین و گردآوری نمودهاند، چهل نفر بودند که در زمرهی ده نفری که پیشگام آنان بودند، این افرادند: ابویوسف، زفر، داود طائی، اسد بن عمرو، یوسف بن خالد سمتی و یحیی بن زکریا بن ابی زائده، و او آن کسی بود که سه سال برایشان کتاب مینوشت.
شیخ احمد مکی خوارزمی یادآور شده است: «آن گروه از علماء بزرگی که از امام ابوحنیفه/حدیث روایت نمودند هفتصد و سی نفرند که تمامیشان از مشایخ و بزرگان مسلمین به شمار میآیند؛ آنها احادیث را از وی آموخته و به مناطق مختلف احادیث وی را منتقل مینمودند».
موفق مکی گفته است: «امام ابوحنیفه/شاگردان بسیاری داشت که بعضی از آنها در محضرش حاضر میشدند و مدتی مدید به درس او گوش میدادند. بعضی پس از اینکه درس و طریقهی او را فرامیگرفتند، به شهرشان بازمیگشتند و بعضی دیگر از آنان همیشهی ایّام با وی بودند». (امام) فرموده است: «این گروه سی و شش نفرند که بیست و هشت نفر آنان شایستگی قضاوت، شش نفر صلاحیّت صدور فتوی و دو نفر دیگر، ابویوسف و زفر، صلاحیّت دارند که قضات و مفتیان را ارشاد و توجیه نمایند». [۲۳۲]]
و برخی از شاگردان مشهور و شاخص امام ابوحنیفه/عبارتند از:
۱- امام ابویوسف، یعقوب بن ابراهیم قاضی (متوفّای ۱۸۲ ه . ق).
۲- امام محمد بن حسن شیبانی (متوفّای ۱۸۹ ه . ق).
۳- امام زفر بن هذیل بصری (متوفّای ۱۷۵ ه . ق).
۴- امام لیث بن سعد (متوفّای ۱۷۵ ه . ق).
۵- امام حافظ ابراهیم بن طهمان هروی (متوفّای ۱۶۳ ه . ق).
۶- امام حافظ قاسم بن معن مسعودی (متوفّای ۱۷۵ ه . ق).
۷- حافظ ثقه و فقیه آگاه، یحیی بن زکریا بن ابی زائدة (متوفّای ۱۸۲ ه . ق).
۸- امام حافظ عبدالله بن مبارک (متوفّای ۱۸۱ ه . ق).
۹- قاضی حفص بن غیاث (متوفّای ۱۹۴ ه . ق).
۱۰- امام و پیشوای دینی و حافظ ثقه: وکیع بن جرّاح (متوفّای ۱۹۷ ه . ق).
۱۱- امام جرح و تعدیل، یحیی بن سعید قطان بصری (متوفّای ۱۹۸ ه . ق).
۱۲- حافظ نمونه، حسن بن زیاد لؤلؤی (متوفّای ۲۰۴ ه . ق).
۱۳- حافظ معلّی بن منصور رازی (متوفّای ۲۱۱ ه . ق).
۱۴- حافظ عبدالله بن داود خریبی (متوفّای ۲۱۳ ه . ق).
۱۵- حافظ عبدالله بن یزید مُقری کوفی (متوفّای ۲۱۳ ه . ق).
۱۶- حافظ مکی بن ابراهیم حنظلی؛ شیخ خراسان (متوفّای ۲۱۵ ه . ق).
۱۷- حافظ ابونعیم فضل بن دُکین (متوفّای ۲۱۹ ه . ق).
۱۸- امام عیسی بن ابان بصری (متوفّای ۲۳۰ ه . ق).
۱۹- حافظ ثقه، علی بن جعد (متوفّای ۲۳۰ ه . ق).
۲۰- امام جرح و تعدیل، یحیی بن معین (متوفّای ۲۳۳ ه . ق).
۲۱- حافظ ثقه محمد بن سماعة تمیمی (متوفّای ۲۳۳ ه . ق).
۲۲- حافظ ابوعاصم، ضحّاک بن مخلّد (متوفّای ۲۱۲ ه . ق).
به هر حال، شاگردان امام ابوحنیفه/، جمعیتی زیاد و مردمانی فراوان و شماری انبوه میباشند که نام بردن تمامی آنها، کاری است بس مشکل و طاقت فرسا؛ زیرا سرشماری آنها، ناممکن و متعذّر میباشد.
شیخ محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان» گوید: «اتّفق له من الاصحاب ما لم یتّفق لاحد من بعده من الائمة» [۲۳۳]، «برای امام ابوحنیفه/شاگردانی فراهم و مهیّا شد، که برای دیگر ائمه و پیشوایان دینی که پس از وی پا به عرصهی وجود نهادهاند، این اندازه شاگرد فراهم نگردیده است».
و همچنین شیخ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، در باب پنجم از کتاب «عقود الجمان» خویش، به بیان برخی از دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش از اهل مکّه، مدینه، دمشق، بصره، جزیره و غیره پرداخته که به یادگیری و فراگیری حدیث و فقه از امام ابوحنیفه/پرداخته و در ادامه گفته است: «من نیز در اینجا در حدود هشتصد نفر از شاگردان بزرگ و برجستهی امام ابوحنیفه/را یادآور خواهم شد»؛ آنگاه اسامی آنها را به تفصیل ذکر میکند. [۲۳۴]
و امام بزاز کردی نیز در کتابش با عنوان «المناقب»، به ذکر اسامی شاگردان امام ابوحنیفه/پرداخته و در پایان گفته است: «فهؤ لاء سبع مائة وثلاثون رجلاً من مشایخ البلدان وأعلام المسلمین من مشارق الارض ومغاربها اخذوا عنه ووصل العلم الینا ببرکة سعیهم واجتهادهم؛ جزاهم الله تعالی عنّا خیر الجزاء وخاصّة عن الامام الاعظم»؛ [۲۳۵]«اینها، هفتصد و سی شخصیّت از اساتید سرزمینهای اسلامی و بزرگان مسلمان در شرق و غرب جهان هستند که به یادگیری و فراگیری علم و دانش از امام ابوحنیفه/پرداختهاند و به برکت سعی و تلاش و سختکوشی و مجاهدت آنها، علم و دانش به ما رسیده است؛ خداوند بلند مرتبه، از جانب ما به آنها - به ویژه به امام اعظم ابوحنیفه/- بهترین پاداش را عنایت بفرماید».
[۲۳۱] نگا: قلائد عقود العقیان، ص ۱۵. و نیز: خوارزمی، جامع المسانید (مسانید الامام) ج ۲، ص ۲۱۵. [۲۳۲] نک: المناقب، ج ۲، ص ۱۳۱. [۲۳۳] «عقود الجمان» ص ۱۲۳ [۲۳۴] «عقود الجمان» ص ۱۵۸ و ۸۸ [۲۳۵] «المناقب» کردری؛ ۲/۲۴۵ و ۲۴۴