۱۱۰- یحیی بن صالح حنفی/ [۲۰۳۹] [متوفّای ۲۲۲ ه . ق]
حافظ ابن حجر عسقلانی، در کتاب «تهذیب التهذیب» [۲۰۴۰]گوید:
وی، یحیی بن صالح وُحاظی، ابوزکریا - یا (ابوصالح) - شامی میباشد.
از کسانی که یحیی بن صالح به نقل روایت از آنها پرداخته است، میتوان این افراد را نام برد:
حسن بن ایوب حضرمی؛ معاویة بن سلام؛ سلیمان بن بلال؛ سعید بن بشیر؛ سلمة بن کلثوم؛ محمد بن مهاجر؛ مالک بن انس؛ محمد بن حسن شیبانی؛ ابن ابوالزناد؛ اسحاق بن یحیی کلبی؛ سعید بن عبدالعزیز؛ یزید بن سعید بن ذی غصوان؛ عبدالرحمن بن ابوالزناد؛ عبیدالله بن عمرو الرِّقّی؛ اسماعیل بن عیّاش؛ و ...
و از کسانی که به روایت حدیث، از یحیی بن صالح وُحاظی، پرداختهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
بخاری؛ ابوحاتم؛ اسحاق - گفته شده که مراد از این اسحاق: اسحاق کوسج است -؛ موسی بن قریش تمیمی؛ سلیمان بن عبدالحمید بهرانی؛ محمد بن یحیی ذُهْلی؛ عباس بن ولید خلّال؛ یحیی بن معین؛ ابراهیم بن سعید جوهری؛ احمد بن صالح مصری؛ احمد بن ابوالحواری؛ یزید بن عبد ربّه جرجسی؛ محمد بن عبدالله عبدالحکم بصری؛ محمد بن سهل بن عسکر؛ عثمان بن سعید دارمی؛ عبدالله بن حماد آمُلی؛ عبدالله بن نصر بن هلال؛ محمد بن مسلم بن وارة؛ موسی بن عیسی بن مُنذر؛ احمد بن عبدالوهاب بن نجدة؛ عمران بن بکار حمصی؛ محمد بن عوف طائی؛ ابواُمیّة طرسوسی؛ ابوزرعة دمشقی؛ عبدالرحمن بن قاسم بن رواس؛ و دیگران.
صاحبان صحاح شش گانه نیز به جز نسایی، به واسطهی محمد، به نقل روایت از یحیی بن صالح پرداختهاند؛ و گفته شده که مراد از این محمد: محمد بن ادریس رازی است.
ابوزرعة دمشقی گوید: «لم یقل أحمد فیه إلّا خیراً»؛ «احمد بن حنبل، فقط به بیان خوبیها و نیکیها و ویژگیها و صفات والای یحیی بن صالح، پرداخته است».
ابوزرعة، در ادامه گوید: «و سألتُ یحیی بن معین عنه؟ فقال: ثقة»؛ «از یحیی بن معین، در مورد یحیی بن صالح پرسیدم؛ او در پاسخ بدین سؤال گفت: یحیی بن صالح، فردی مؤثق و قابل اعتماد و مطمئن و معتبر بود».
ابوحاتم رازی گوید: «صدوق»؛ «یحیی بن صالح، روایت کنندهای صادق و راستگو و درستکار و امین میباشد».
ابن عدی نیز، یحیی بن صالح را در شمار گروهی از راویان مؤثق و مورد اعتماد اهل شام ذکر کرده است.
ابن حبّان هم در کتاب «الثقات»، وی را از راویان معتبر و قوی و ثقه و قابل اعتماد دانسته است.
بخاری نیز از یحیی بن صالح، هشت حدیث، روایت نموده است.
حافظ عبدالقادر قرشی در کتاب «الجواهر المضیة» [۲۰۴۱]، به ذکر یحیی بن صالح پرداخته و وی را در شمار علماء و صاحب نظران احناف برشمرده و گفته است: «سمع مالكاً ومحمد بن الحسن؛ وكان عدیله الی مكة؛ روی عنه احمد بن أبی الحواری وابوزرعة وأبوحاتم والبخاری؛ وثقّه یحیی بن معین؛ مات سنة اثنتین وعشرین ومائتین؛ ومولده سنة تسع وأربعین ومائة؛ وروی له أیضاً مسلم وأبوداود والترمذي والنسائي. رحمهم الله»؛ «یحیی بن صالح/، از مالک بن انس/و محمد بن حسن شیبانی/(شاگرد امام ابوحنیفه/) حدیث سماع نموده است؛ و احمد بن ابوالحواری، ابوزرعة، ابوحاتم و بخاری، از وی، به نقل روایت پرداختهاند؛ و یحیی بن معین، او را مؤثّق و قابل اعتماد و مطمئن و معتبر و قوی و درستکار در حدیث، معرفی نموده است.
وی، به سال ۲۲۲ ه . ق درگذشت و چشم از دنیا فروبست و به رحمت ایزدی پیوست و به سال ۱۴۹ ه . ق دیده به جهان گشود و پا به عرصهی وجود نهاد. و همچنین مسلم/، ابوداود/، ترمذی/و نسایی/، از وی حدیث روایت نمودهاند».
نگارنده گوید:
یحیی بن صالح وُحاظی، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «عظة الامام الناس في إتمام الصلاة، وذكر القبلة» [۲۰۴۲]
«حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ صَالِحٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا فُلَيْحُ بْنُ سُلَيْمَانَ، عَنْ هِلاَلِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: صَلَّى بِنَا النَّبِيُّ جصَلاَةً، ثُمَّ رَقِيَ المِنْبَرَ، فَقَالَ فِي الصَّلاَةِ وَفِي الرُّكُوعِ: «إِنِّي لَأَرَاكُمْ مِنْ وَرَائِي كَمَا أَرَاكُمْ»»(ح ۴۱۹)
«یحیی بن صالح، از فُلیح بن سلیمان، از هلال بن علی، از انس بن مالکسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: «رسول خدا جبرای ما نماز گزارد؛ آنگاه بر منبر بالا رفت و در مورد نماز و رکوع گفت: «همانا من، شما را از پشت سر همانگونه میبینم که (از پیش روی) میبینم».
* در باب «اذا كان الثوب ضیّقا» [۲۰۴۳]
«حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ صَالِحٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا فُلَيْحُ بْنُ سُلَيْمَانَ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ الحَارِثِ، قَالَ: سَأَلْنَا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الصَّلاَةِ فِي الثَّوْبِ الوَاحِدِ، فَقَالَ: خَرَجْتُ مَعَ النَّبِيِّ جفِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ، فَجِئْتُ لَيْلَةً لِبَعْضِ أَمْرِي، فَوَجَدْتُهُ يُصَلِّي، وَعَلَيَّ ثَوْبٌ وَاحِدٌ، فَاشْتَمَلْتُ بِهِ وَصَلَّيْتُ إِلَى جَانِبِهِ، فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ: «مَا السُّرَى يَا جَابِرُ» فَأَخْبَرْتُهُ بِحَاجَتِي، فَلَمَّا فَرَغْتُ قَالَ: «مَا هَذَا الِاشْتِمَالُ الَّذِي رَأَيْتُ»، قُلْتُ: كَانَ ثَوْبٌ - يَعْنِي ضَاقَ - قَالَ: «فَإِنْ كَانَ وَاسِعًا فَالْتَحِفْ بِهِ، وَإِنْ كَانَ ضَيِّقًا فَاتَّزِرْ بِهِ»»(ح ۳۶۱)
«یحیی بن صالح، از فُلیح بن سلیمان، از سعید بن حارث، برای ما روایت کرده که وی گفته است: از جابر بن عبداللهسدر مورد نماز در یک جامه سؤال کردیم. وی گفت: در یکی از سفرها، همراه رسول خدا جبودم. شبی، برای کار شخصی خود، نزد پیامبر جرفتم. آن حضرت جمشغول نماز خواندن بود. من، فقط یک قطعه لباس داشتم که خود را در آن پیچیده بودم. کنار آن حضرت جبه نماز ایستادم. پس از اتمام نماز، رسول خدا جفرمود: «ای جابر! در این هنگام از شب، چرا آمدهای»؟ من منظورم را برای رسول خدا جبیان کردم. آنگاه رسول خدا جفرمود: «چرا خود را چنین در چادر پیچیدهای»؟ عرض کردم: ای پیامبر خدا! همین یک قطعه پارچه را داشتم (و چارهای جز این نداشتم). رسول خدا جفرمود: «اگر پارچه بزرگ است، آن را دور خود بپیچان و اگر کوچک است، به جای شلوار، از آن استفاده کن».
* در باب «یُكبّر وهو ینهض من السجدتین؛ وكان ابن الزّبیر، یُكبّر في نهضته» [۲۰۴۴]
«حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ صَالِحٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا فُلَيْحُ بْنُ سُلَيْمَانَ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ الحَارِثِ، قَالَ: صَلَّى لَنَا أَبُو سَعِيدٍ «فَجَهَرَ بِالتَّكْبِيرِ حِينَ رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ السُّجُودِ، وَحِينَ سَجَدَ وَحِينَ رَفَعَ وَحِينَ قَامَ مِنَ الرَّكْعَتَيْنِ» وَقَالَ: هَكَذَا رَأَيْتُ النَّبِيَّ ج»(ح ۸۲۵)
«یحیی بن صالح، از فُلیح بن سلیمان، از سعید بن حارث برای ما روایت کرده که وی گفته است: ابوسعید خدریسبرای ما نماز گزارد و در نماز، هنگام بلند کردن سر از سجده و هنگام رفتن به سجده و پس از برخاستن از سجده و هنگام بلند شدن از تشهّد اول، با صدای بلند، تکبیر میگفت و فرمود: رسول خدا جرا دیدم که چنین میکرد».
* در باب «درجات المجاهدین في سبیل الله» [۲۰۴۵]
«حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ صَالِحٍ، حَدَّثَنَا فُلَيْحٌ، عَنْ هِلاَلِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَسَارٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ، وَأَقَامَ الصَّلاَةَ، وَصَامَ رَمَضَانَ كَانَ حَقًّا عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ الجَنَّةَ، جَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ جَلَسَ فِي أَرْضِهِ الَّتِي وُلِدَ فِيهَا»، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَفَلاَ نُبَشِّرُ النَّاسَ؟ قَالَ: «إِنَّ فِي الجَنَّةِ مِائَةَ دَرَجَةٍ، أَعَدَّهَا اللَّهُ لِلْمُجَاهِدِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، مَا بَيْنَ الدَّرَجَتَيْنِ كَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ، فَإِذَا سَأَلْتُمُ اللَّهَ، فَاسْأَلُوهُ الفِرْدَوْسَ، فَإِنَّهُ أَوْسَطُ الجَنَّةِ وَأَعْلَى الجَنَّةِ - أُرَاهُ - فَوْقَهُ عَرْشُ الرَّحْمَنِ، وَمِنْهُ تَفَجَّرُ أَنْهَارُ الجَنَّةِ» قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ فُلَيْحٍ، عَنْ أَبِيهِ: وَفَوْقَهُ عَرْشُ الرَّحْمَنِ»(ح ۲۷۹۰)
«یحیی بن صالح، از فُلیح، از هلال بن علی، از عطاء بن یسار، از ابوهریرهسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا جفرمود: «کسی که به خدا و رسولش ایمان بیاورد، نماز بخواند و ماه رمضان را روزه بگیرد، خدا تعهّد نموده است که او را وارد بهشت سازد؛ چه در راه خدا، جهاد کند و یا در سرزمینی که متولد شده است، بنشیند». صحابه گفتند: ای رسول خدا ج! آیا به مردم، مژده ندهیم؟ فرمود: «در بهشت، صد درجه وجود دارد که خداوند آنها را برای مجاهدین راه خود، مهیّا ساخته است و فاصلهی هر درجه با درجهی دیگر، به اندازهی فاصلهی بین زمین و آسمان میباشد؛ پس هرگاه، چیزی از خدا خواستید، بهشت فردوس را طلب کنید؛ زیرا که آن، بهترین و والاترین، بهشت است». یکی از راویان میگوید: فکر میکنم که رسول خداجفرمود: «عرش خدا، بر روی آن قرار دارد و نهرهای بهشت، از آن، سرچشمه میگیرد».
* در باب «النداء بالصلاة جامعة في الكسوف» [۲۰۴۶].
* در باب «اذا أحصر المعتمر» [۲۰۴۷].
* در باب «الحجامة والقیء للصائم» [۲۰۴۸].
* در باب «اذا باع الوكیل شیئاً فاسداً، فبیعه مردود» [۲۰۴۹].
* در باب «غزوة الحدیبیة» [۲۰۵۰].
* در باب «الكرع في الحوض» [۲۰۵۱].
* در باب قول الله تعالی: ﴿لَا يُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِيٓ أَيۡمَٰنِكُمۡ﴾[المائدة: ۸۹] [۲۰۵۲].
* در باب «الوفاء بالنذر». [۲۰۵۳]
[۲۰۳۹] بیوگرافی «یحیی بن صالح» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۴/۲/۲۸۲؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۷۹۵؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۹/۱۵۸؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۹/۲۶۰؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی ۱۴/۲۲؛ «میزان الاعتدال»؛ حافظ ذهبی ۴/۳۸۶؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۳/۲۵۸؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۲/۳۰۵؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۲۰/۱۲۰؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۳۶۴؛ «شذرات الذهب، ابن عماد ۲/۵۰؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص ۱۷۶؛ «الطبقات الکبری»، ابن سعد ۷/۴۷۳؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۲/۵۶۶ [۲۰۴۰] «تهذیب التهذیب» ۱۱/۲۰۱ و ۲۰۲ [۲۰۴۱] «الجواهر المضیة» ۲/۲۱۳ [۲۰۴۲] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۱/۵۹ [۲۰۴۳] همان ۱/۵۲ [۲۰۴۴] همان ۱/۱۱۴ [۲۰۴۵] همان ۱/۳۹۱ [۲۰۴۶] همان ۱/۱۴۲ [۲۰۴۷] همان ۱/۲۴۳ [۲۰۴۸] همان ۱/۲۶۰ [۲۰۴۹] همان ۱/۳۱۰ [۲۰۵۰] همان ۲/۵۹۹ [۲۰۵۱] در باب ۲/۸۴۰ [۲۰۵۲] همان ۲/۹۸۰ [۲۰۵۳] همان ۲/۹۹۰